خرداد ۰۳، ۱۳۸۹

در دفاع از سوسیالیسم

نقدی بر خط مشی "ضرورت فعالیت به نام کومله"

حامد سعیدی

اخیرا تنی چند از افراد درون حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان این حزب (کومله) در نوشتار و گفتارشان به انتقاد از حزب کمونیست ایران و کومله برخاسته و خواهان "فعالیت به نام کومله" و انحلال حزب کمونیست ایران هستند. اگر چه این رفقا در یک سال اخیر مخالفتشان را باسیاستهای حزب شدت بخشیده، اما هنوز خود فاقد سیاست و استراتژی مشخصی هستند. با وجود این، میتوان سیاست حاکم بر افکار این رفقا را شکافت و برای این مهم، لازم است که به عقب برگردیم و حوادث و تحولات سیاسی چند سال پیش را مختصرا یاد آوری کنیم.

بحث "فعالیت به نام کومله" زمانی اعلام موجودیت کرد که جنبش اصلاحات در ایران سر در آورده بود. اصلاح طلبان درون رژیم اسلامی برای کنترل جنبشهای آزادیخواه و مترقی برنامه ریزی میکردند و در تلاش برای کنترل و نفود سیاسی درون آنها بودند. در نتیجه این سیاستها، گفتگوی تمدنها شروع شد و دروازه باب دیالوگ گشودن یافت. طبیعتا جنبش انقلابی کردستان هم از زمره جنبشهای اجتماعی‌ایی است که رژیم از بدو به سر کار آمدنش در تلاش برای سرکوب و کنترل آن است اما به یمن مبارزات و جانفشانیهای کمونیستها و مشخصا حضور و نفوذ کومله، کمونیسم در کردستان اعتبار دارد و همین مشخصه، شرایط ویژه‌ای را در این بخش از ایران به وجود آورده است که رژیم اسلامی تلاش خود را دوچندان کرده بلکه این جنبش را به کنترل خود در آورد. اصلاح طلبی همراه با وعده و وعیدهای خاتمی و شعار کنار گذاشتن اختلافات، سیاست جدیدی بود که سرمایه‌داری ایران برای دوره‌ای بدان نیاز داشت. این واقعه بخشی از اپوزسیون ایران را دچار سرگیجه کرد. کومله هم به مثابه جریانی اجتماعی توده‌ای دستخوش این تحولات قرار گرفت. عده‌ای در درون کومله مستقیما علیه کمونیسم قد علم کرده و به نقد کمونیسم پرداختند. در این اوضاع و احوال سیاسی بود که آنها متوهم به این بودند که شاید تحت چنین شرایطی بتوانند به فعالیت در داخل کردستان همراه با پروژه اصلاحات راهشان را ادامه بدهند، که دیگر سوسیالیسم و تاکید بر نیروهای اجتماعی رادیکال در جامعه، راه چاره آنها نخواهد بود و جز همراهی با این استراتژی چیزی به فکرشان نرسید و برای توجیه این تغییر ریل سیاسی، تاریخ و مبارزه چندین ساله حزب کمونیست ایران را به باد انتقاد و مانع خود میدانستند. در ابتدا با طرح شعار"فعالیت به نام کومله" خواهان انحلال حزب کمونیست ایران شدند. از آنجا که نتوانستند کل تشکیلات را با خود همراه کنند شعار بازسازی کومله را سر دادند و چندی بعد "سازمان زحمتکشان" در نتیجه این تغییر و تحولات دیده به جهان گشود. یکی دیگر از عوامل پیدایش این سازمان، سیاستهای آمریکا در منطقه بود. با حضور آمریکا در منطقه و مشخصا حمله به افغانستان و بعدا عراق، سازمان زحمتکشان تمامی سیاستهای خود را در گرو حمله آمریکا به ایران معطوف کرد چرا که اصلاحات سیاسی ایران ومذاکره این سازمان با سران جمهوری اسلامی کار را به جائی نرساند، اینبار حمله آمریکا به ایران و گرفتن قدرت از این طریق، سازمان زحمتکشان را سرمست کرد. سازمان زحمتکشان بعد از هفت سال ضدیت با کمونیسم و خدمت به سیاستهای راست و ارتجاعی باز هم به بن بست رسید که نتیجه آن به جنگ داخلی، ضد و خورد فیزیکی و سرانجام انشعاب منجر شد. انشعاب اخیر این سازمان از شکست سیاستهای پایه‌ریزی شده آنها حکایت دارد. حال هر کدام از این جریانات با یدک کشیدن نام "کومله" برای خود اعتبار میخرند. رهبری سازمان زحمتکشان در موقع انشعاب از کومله و حزب کمونیست ایران، نتوانست کل مخالفان حزب کمونیست را با خود همراه سازد و عده معدودی در مخالفت با رهبری این سازمان، ماندن در حزب کمونیست ایران و کومله را ترجیح دادند. با این اعتبار و در ادامه جدایی سازمان زحمتکشان از کومله و حزب کمونیست ایران، این بخش با همان پلاتفرم، به همان نام و نشان و با این عنوان که، نیروی مبارزاتی در سطح سراسری در توان ما نیست و خود را باید تنها در چهارچوب فعالیت تحت عنوان کومله و در کردستان ادامه دهیم، اعلام وجود کرده و حزب کمونیست ایران را مانعی برای تحقق اهدافشان قلمداد میکنند.

سوال اینجاست آیا این سناریویی که این رفقا برای آن به جنب و جوش افتاده‌اند، تکرار همان سناریو قبلی نیست؟!! برا ی جواب این سوال باید کمی تامل وبه عمق مساله پرداخت.

این رفقا تلاش دارند ثابت کنند که حزب کمونیست ایران هیچ موجودیت و پایگاه اجتماعی در ایران ندارد و این حزب باید منحل شود. طبیعتا اگر مشکل نبودن پایگاه اجتماعی حزب است پس اولین توقع و انتظار از هر فعال کمونیست این است که در جهت اجتماعی کردن حزب تلاش و مبارزه کند. اگر بحث بر سر تبدیل حزب به یک حزب ایده‌آل است، حزبی که بتواند در دل کارگران ایران جا باز کند و آلتی برای به قدرت رساندن طبقه کارگر باشد باید این حزب را نه تنها حفظ کرد بلکه هر روز بیشتر از دیروز تقویت کرد. بحث این نیست که نباید از حزب انتقاد گرفت، اما انتقاد از زاویه چپ و در جهت تقویت سوسیالیزم، با انتقاد از زاویه راست، بسته و محدود به محدوده‌ای کوچک کاملا تفاوت دارد. انتقادهای دست چندم و تاریخ مصرف گذشته این رفقا، در جهت خدمت به کمونیسم نیست این سیاستها سیاست کومله نبوده و نیست، رهبران کمونیست کومله از همان ابتدا در تلاش بودند که حزبی سراسری تشکیل دهند و صحت این واقعیت از سخنان رفیق فواد مصطفی‌سلطانی موج میزند، تشکیل حزب کمونیست ایران هم بر مبنای این حقیقت استوار است. این رفقا اظهار نگرانی میکنند که گویا ما این رفقا را به سازمان زحمتکشان منتسب میکنیم، اما واقعیت این است که سازمان زحمتکشان هم در استانه انشعاب خود در نوشته‌ای به زبان کردی تحت عنوان کنفرانس بازسازی کومله، نوشته بودند که "ما بار دیگر تکرار خواهیم کرد که کومله ،همچون سازمانی سیاسی سوسیالیستی کارگری، وظیفه ای بر دوش انست که همه میدانهای مبارزه کارگاران در کردستان با استراتژی سوسیالیستی را سازمان و رهبری کند" اما چندی بعد سوسیالیزم آنها خود را نشان داد و دفاع آنها از جنبش کارگری کردستان را دیدیم. سازمان زحمتکشان نه تنها از مبارزات حق طلبانه کارگران کردستان دفاع نمیکند بلکه فعالین کارگری در کردستان را بارها مشکوک قلمداد کرده و در تلاش است که چهره‌ آنها را مخدوش کند. سازمان زحمتکشان، حمله وحشیانه ماموران دولتی به کارگران کردستان، دستگیری و زندان آنها را نه تنها محکوم نمیکند بلکه اخبار آن را هم از رسانه‌های خود پخش نمیکنند.

و اما رفیق مینه هم در نوشته اش تحت عنوان "جواب به چند سوال" مینویسد: ضرورت فعالیت به نام کومله "کومله بمثابه یک جریان فکری نو در جنبش انقلابی کردستان، با شرکت و فعالیت پیگیرانه در این جنبش و رد عرصه های متفاوت ان از جمله مبارزه کارگران و زحمتشکان بر علیه ستم و استثمار، مبارزه برای برچیدن ستم ملی، مارزات زنان برای رهایی از نابرابری و از قید فرهنگ مردسالارانه و در یک کلام با شرکت پیگیر در مبارزه ای همه جانبه در جهت استقرار جامعهای ازاد و برابر و فارغ از ستم و استثمار، یعنی سوسیالیسم ... .

آیا این تز قهرمانانه رفیق مینه هم در ادامه همین بحث و پروژه نیست که میخواهد آن را تکمیل کند؟!! (گرچه این پروژه با شکست مواجه شد) و در همراهی با این استراتژی به نوشته های راست روانه خود اکتفا و در صدد گمراه کردن اذهان دیگران هستند. آیا این اهداف و انتقادها واقعی هستند و در غیاب حزب کمونیست ایران به همان فعالیت مشغول میشوند که از آغاز جدایی در ظاهر تبلیغ و ترویج میکنند؟ پاسخ این سوالات را به خود رفیق مینه واگذار میکنم.

یکی دیگر از اختلافات این رفقا این است که حزب کمونیست ایران و کومله به مساله ملی اهمیت نداده و هیچ برنامه و آلترناتیوی برای رفع ستم ملی در کردستان را دستور کار خود ندارد ویا اگر دارد مورد قبول آنها نیست. آیا این همان انتقادی نبود که پیشتر جریان منشعبین مبلغش بودند؟ آیا این همان سازمانی نبود که به خیال خود پرچمدار رفع ستم ملی در کردستان است که با تقلیل خواست و مطالبات و مبارزه چند دهه مردم کردستان به اشاعه فدرالیسم پرداختند که گویا این تنها راه رفع ستم ملی در کردستان و ملتهای دیگر ایران است و درهمسویی با پروژه آمریکا در"خاورمیانه بزرگ" که گویا بعد از جنگ درعراق نوبت ایران خواهد رسید و باید سوار بر تانک و بمب افکنهای مدرن امریکا برای برقراری سیستم فدرالی و دموکراسی به پیش رفت؟! در مورد فعالیت و استراتژی و کارکرد سازمان زحمتکشان نوشته و اظهارات زیادی در این موارد موجود هست که لازم به گفتن آن نیست.

اما این رفقا با اهداف و نظراتی که بیان میکنند در عینیت آن هیچ تفاوت آشکار و روشنی موجود نیست که بتوان آنها را ازسازمان زحمتکشان تفکیک کرد. گلایه های مدام این رفقا این است که به همسوی با سازمان زحمتکشان متهم میشوند. اما تا بحال نتوانسته اند (یا اینکه نمیتوانند) سیاست و استراتژی اصولی و سوسیالیستی در پیش بگیرند که مرزبندی آنان را با جریانات راست وناسیونالیستی تعیین کند، که دیگر متهم به همسویی با انها نشوند.

ناسیونالیسم در پوشش سوسیالیسم

مروری بر اظهارات این رفقا

نوشته های اخیر این رفقا پر از اظهارات و جهتگیریهای ناسیونالیستی و راست روانه‌ای است که آنرا زیر پوششی از جملاتی سطحی به نمایش میگذارند. سوسیالیزم لفظی این رفقا، دفاع سطحی از مردم زحمتکش کردستان، رفع ستم ملی و کلی گوییهای مدام آنها، نشان از پرده پوشی افکار و اهداف خود زیر این جملات هستند.

این رفقا در جلسه‌ای به تاریخ 25/8/2007 که در استکهم سوئد برگزار کردند، با تمام قوا نفرت و کینه خود را نسبت به حزب کمونیست ایران و به طور کلی کمونیسم ابراز کردند. تعدادی از همفکران این رفقا که در جلسه حضور داشتند، آنان را به اتحاد با سازمان زحمتکشان فرا میخواندند، کمونیسم را تحریف و به باد تمسخر میگرفتند، اما از طرف هیچ کدام از این رفقا هیچ موضع گیری‌ایی صورت نگرفت از آنجا که معتقدند با سازمان زحمتکشان یکی نیستند و بین خود و سازمان زحمتکشان اختلاف سیاسی قائلند حتی از این اختلاف سیاسی نیز سخن به میان نیاوردند. در مقابل هجوم و حمله عده‌ای معلوم‌الحال به کمونیسم، موضع نگرفتند و با سکوتشان سر تعظیم بر سخنان ضد کمونیستی آنها فرود آوردند. زبونی این رفقا به حدی بود که حتی رضا مصطفی‌سلطانی هم فرصت را غنیمت شمرد و مارکس را به شیوه‌ای قرون وسطائی و عوامانه اما با اعتماد به نفس نقد کرد.

بحث اصلی جلسه را که رفیق ساعد وطن دوست ارائه دادند نظرات خود را بیان کرده و در آن میتوان به اظهار نظراتی پرداخت که جای بحث خواهد بود که من به بعضی از انها اشاره میکنم . رفیق ساعد میگوید: "اهداف ما درست کردن چپ مستقل در کرستان است" یعنی تمام جریاناتی که خود را چپ مینامند با هم متحد شوند وبا هم جدا از این سیاست تاکنونی (جدا از سیاست موجود در کومله و حزب کمونیست، که رفیق ساعد آشکارا اعتراف میکند که ما چیزی نو میخواهیم) به فعالیت خود در کردستان ادامه بدهند. اما حتی در یک جمله هم به آن اشاره نکرده است که این چپ مستقل با کدام جهت گیری سیاسی و با کدام مرزبندی با سایر احزاب و گرایشات درون جنبش چپ و حتی گرایشات ناسیونالیستی موجود در کردستان میخواهد چپ مستقل کردستانی بسازد. و آیا هر نوع گرایشی امکان شرکت در چنین سازمان را دارد؟ همه میدانیم جنبش چپ در سطح جهان با گرایشات مختلفی فعالیت دارند که هر کدام با جهتگیری سیاسی مشخص( مانند تفسیرشان از سوسیالیسم وجنبشهای اجتماعی از جمله طبقه کارگر،انقلاب کارگری، مبارزه ضد سرمایداری و ...) فعالیت میکنند. در کردستان چندین جریان چپ و بعضا در لفافه چپ، فعالیت میکنند که هر کدام جایگاه وپایگاه اجتماعی خود را دارند.اما آیا جلسه مذکور و تمام اظهارات تاکنونی درجهت گیری سیاسی و مرزبندی خود با تمام این جریاناتی که درکرستان فعالیت دارند را روشن کرده اند که این چپ مستقل چه سیاستی و استراتژیی را در پیش میگیرد؟!! سازمان زحمتکشان هم که در ظاهر خود را چپ معرفی میکند، آیا رفقای ما این گرایش راست و ناسیونالیستی را هم در سازمان مورد نظرشان جا میکنند؟!!

رفیق ساعد در ادامه اظهار نظرات خود به بیماری در درون جنبش چپ در جهان و ایران اشاره میکند، او به دوران استالین اشاره میکند و همچنین همه احزاب چپ ایرانی را بیمار قلمداد میکند و با واکسن کردن خود از طریق اعلام موضع کنونیش خود را از این نوع بیماری، به دور میداند.

رفیق ساعد به گرایشات راست روانه خود و همچنین سازمان زحمتکشان اشاره‌ای نکرده است و معضلات و مصیبتهای به بار آمده از طرف خود و سازمان زحمتکشان را بیماری قلمداد نمیکند. رفیق ساعد اشاره نمیکند که انتقاد از حزب کمونیست بدون هیچ آلترناتیو سوسیالیستی کارگری و بدون هیچ برنامه و هیچ مرزبندی با گرایشات راست و ارتجاعی چه نوع بیماری‌ای محسوب میشود؟!! اما بیماری واقعی که خود را در زیر پوششی از نام سازمانی چپ و کمونیست مانند کومله، و استفاده از نام و فعالیت و مبارزه تاکنونی و استفاده از کلماتی مانند سوسیالیسم و کارگر و زحمتکش، افکار خود را پنهان کرده است و بی افقی سیاسی و همچنین غرق در توهم و سردرگمی و همسوی با ناسیونالیسم، بیماری واقعی‌ایی است که رفیق ساعد و همفکرانش با آن دست و پنجه نرم میکنند. این سیاست یک نوع بیماری مضری است که در تلاش برای تحریف جنبش چپ و سوسیالیستی درسطح ایران و کردستان است. تحریف و جعل مبارزات تاکنون حزب کمونیست ایران وکومله و به بیراهه کشاندن مبارزات واقعی جنبش چپ و سوسیالیستی (کومله) در کردستان به این سادگی امکان پذیر نیست چرا که کومله با نام کارگر و کمونیست تداعی میشود، جمال چراغ ویسی را به جرم کومله بودن اعدام کردند و فعالین کارگری دیگر را به همین جرم دادگاهی و زندان کردند و هنوز هم کارگران در کردستان به جرم کومله بودن محاکمه و زندان میشوند. اعتبار کومله در گرو کمونیست بودن کومله است. کسی میتواند کومله را نمایندگی کند که کمونیست باشد. اظهارات کنونی رفیق ساعد و همکیشانش این افتخار را از انها گرفته است.

بد نیست که بررسی کوتاهی از نظرات رفیق مینه حسامی هم داشته باشیم.

رفیق مینه در نوشته اخیرش در نشریه پیشرو، به مخالفت رفیق ساعد و رفیق جعفر امین‌زاده با سازمان زحمتکشان اشاره میکند و همانجا مینویسد که هفت سال پیش اعلام موضع کرده‌ و مخالف سیاستهای سازمان زحمتکشان بوده‌ایم. رفیق مینه با این موضع بی پایه و سطحی نگریش میخواهد اثبات کند که هیچ تفاهم و نزدیکی سیاسی با سازمان زحمتکشان ندارند. هر چند رفیق مینه و همفکرانش تا بحال در برابر سیاست تاکنونی زحمتکشان اعلام موضع نکرده اند. رفیق مینه حسامی جزو کسانی است که از بدو تشکیل حزب کمونیست ایران با این حزب و سیاستهایش مخالفت کرده است. او به هر دلیلی که ماندن در این حزب و فعالیت در ان را ترجیح داده جای خود، اما سیاست و موضعگیری کنونی او جز نشان از بی باوری به سوسیالیسم چیزی دیگری را به اثبات نمیرساند. تاریخ دو انشعاب مختلف از کومله و حزب کمونیست ایران به خوبی این واقعیت را اثبات میکند که هر کدام قبل از انشعاب و در ابتدای شکلگیری، از سوسیالیسم و کارگر سخن رانده، اما چندی بعد هر کدام به نوعی حمله‌شان به کارگر و جنبش کارگری بوده است. رهبری سازمان زحمتکشان، کارگران مبارز کردستان را مشکوک قلمداد میکنند و رهبری حزب حکمتیست (کورش مدرسی) نیز خطاب به کارگران نفت میگوید " کارگران نفت دستشان را به کلاهشان گرفته‌اند که باد نبرد. کارگران نفت خجالت نمیکشید؟" این نوع بیحرمتی به کارگر با اسم سوسیالیزم و کارگر در طول تاریخ جنبش کارگری ایران بی سابقه بوده و جنبش کارگری ایران هیچ وقت چنین بیحرمتی‌ای را نخواهد بخشید. سوسیالیزم رفیق مینه هم با این نوع از سوسیالیزم تفاوت چندانی ندارد.

رفیق مینه در اکثر اظهار نظرو مقاله هایی که امضای او را به همراه داشته، به دلیل نبود آگاهی و توان سیاسی قبل از هر چیز به ناسزا گفتن به مخالفین سیاسی خود پرداخته است. در این مورد میتوان به ناسزا گوییهای خود به رفیق صلاح مازوجی، و در مقاله اخیرش در پیشرو به رفیق ابراهیم علیزاده اشاره کرد. این اظهارات قبل از هر چیز عجز و ناتوانی در جواب دادن به منتقدین سیاسی و اثبات کردن نظرات خود به طور عینی و به شیوای سیاسی است. رفیق مینه مرتبا اظهار میکند که سیاستهای خود را مطرح کرده است، اما واقعیت این است که رفیق مینه هیچگاه استراتژی سیاسی و مبانی تاکتیکی کومله مورد نظر خود را بیان نکرده است. و هیچ وقت نگفته است که کومله‌ایی که او خواهان آن است حامل چه استراتژی خواهد بود؟!!

رفیق مینه در اظهار نظر خود و در انتقاد از حزب کمونیست ایران به نبود برنامه برای رفع ستم ملی برای مردم کردستان و سایر ملتهای تحت ستم در ایران اشاره میکند و معتقد است که حزب کمونیست و کومله در این راستا هیج اقدامی را به عمل نیاورده‌اند. اینجاست که باید از رفیق مینه پرسید که شما و دیگر احزاب ناسیونالیست برای رفع ستم ملی چه اقداماتی را به عمل آورده‌اید که حزب کمونیست و کومله در راستای تحقق این مسئله کوتاهی کرده است؟!!

حقیقت این است که حزب کمونیست ایران نه اینکه در تلاش برای رفع ستم ملی کوتاهی نکرده بلکه تماما از چنین حقوقی دفاع کرده و خواهان رفع آن بوده و هست. کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با ارائه برنامه ای عملی برای حاکمیت مردم در کردستان، جدیت و عزم راسخ خود را برای رفع هر نوع استثمار و ستم بر هر ملتی از جمله مردم کردستان نشان داده و برای به تحقق درآوردن آن مبارزه میکند. برنامه کومله برای حاکمیت مردم در کردستان نه تنها خواهان پایان دادن به ستم ملی برمردم کردستان بوده بلکه در عین حال خواهان تغییر وضعیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مردم کردستان با تاکید بر نیروی محرکه جامعه، جنبش کارگری بوده و هست.

اما رفیق مینه در نوشته هایش این برنامه را در کنار خود مختاری و فدرالیسم احزاب ناسیونالیستی قرار داده که گویا هر دوی این برنامه ها یکی هستند که در نوشته " پاسخ به چند سوال " مینویسد: "در طول چند دهه گذشته در رابطه با چگونگی رفع تبعیض و ستمگری ملی از مردم کرد و تنظیم رابطه با دولت مرکزی،شعارهای مختلفی ااز قبیل خودمختاری، فدرالیسم،حق شهروندی و حاکمیت شورایی از سوی نیروهای سیاسی کردستان ایران عنوان شده است" در ادامه ان مینویسد " رهبری حکا تامدتی پیش خواستار حق شهروندی بود . ما براین باور نیستیم که حق شهروندی ستمگری ملی را رفع و یا حتی انرا کاهش دهد" اما نبود برنامه و مخالفت با چنین برنامه ای که ارائه داده شده و تقلیل دادن ان به فدرالیسم وخودمختاری که گویا این حقوق شهروندی بیش نیست، میباشد .اما رفیق مینه باز هم هیچ الترناتیوی برای جایگزینی با این برنامه کومله ندارد. پس این نشان از بی برنامگی و بی افقی که حاکم بر افکار راست روانه انهاست.

رفیق مینه همچنین در جلسه سوئد به این اشاره میکند که حزب کمونیست ایران، مبارزه برای رهایی از وضع موجود و استراتژی برای پیشبرد مبارزه جنبشهای اجتماعی را به مکان و زمان نامشخصی (سوسیالیسم) موکول کرده اند و همه اینها تنها در نظام سوسیالیستی حل خواهند شد. البته که به نظر رفیق مینه میشود خواست و مطالبات این جنبهشا را هم بغییر از جامعه سوسیالیستی حل کرد. و به نظر او مثلا میشود برابری کامل زن و مرد را در چنین سیستم سرمایداری بر طرف کرد. من از رفیق مینه میپرسم شما که خیلی معتقد به سیستم موجود هستید، آیا در کشورهایی مانند سوئد( دمکراتیکترین سیستم سرمایداری موجود) برابری واقعی زن و مرد موجود هست؟ و ایا زنان در چنین کشوری مورد استثمار و ستمکشی جنسی قرار نمیگیرند؟ آیا جز اینست که زنان در چنین سیستمی به عنوان کالاهای بازرگانی درجهت سود وانباشت سرمایه به کار گرفته میشوند؟ آیا استثمار و بردگی کارگران تحت سیستم کارمزدی سرمایه، بجز از بین بردن جامعه طبقاتی از بین خواهند رفت و کارگران بجز در جامعه سوسیالیستی از برابری واقعی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... بهرمند خواهند شد؟

اما جدا از این حزب کمونیست در جهت بهبود وضعیت کارگران و سایر اقشار پایین جامعه تاکید میکند"مبارزه برای اصلاحات یک وجه دیگر استراتژی حزب کمونیست است. فعالیت برای به پیروزی رساندن انقلاب اجتماعی آتی در عین حال تلاش بی وقفه ای هم برای بهبود شرایط کار و زندگی امروز است. توده های مردم نمی توانند به انتظار انقلاب و تحول بنیادی، زندگی امروز خود را فراموش کنند. از اینرو تلاش ما برای بنا نهادن یک جامعه کمونیستی، بایستی گام به گام زندگی را برای توده های مردم در همین نظام سرمایه داری حاضر هم آسان تر کند. گزارش سیاسی کمیته مرکزی به گنگره 9 حزب کمونیست ایران)). پس واقعیتی جز این نیست که این رفقا خواهان تقلیل دادن افق رهایی بخش مبارزه کارگران و سایر جنبشهای رادیکال و سوسیالیستی، به تن دادن و فعالیت در جهت سیستم سرمایداری موجود هستند.

رفیق مینه با برجسته کردن جنبش ملی عملا به جنگ سوسیالیسم رفته و سوسیالیزم لفظی ایشان چیزی را از واقعیت کم نمیکند. ای کاش نقد رفیق مینه از کومله و حزب کمونیست در جهت تقویت جنبش کارگری میبود. همچنین کومله و طرفدارانش را به دفاع هرچه بیشتر از کارگران و دانشجویان چپ فرا میخواند و موانع ایجاد تشکلات کارگری را بررسی میکرد و توده کارگر و زحمتکش را برای یک مبارزه طبقاتی آماده میکرد. کارگران تهران در برگزاری اول ماه مه در یک پلاکارد بزرگ نوشته بودند "کارگر زندانی محمود صالحی آزاد باید گردد" کارگران کردستان خواهان آزادی منصور اسانلو هستند. این کارگران همبستگی طبقاتی خود را نشان داده و بدون توجه به رنگ، نژاد، مذهب و ملیت از همدیگر دفاع میکنند و در تلاش برای ایجاد تشکلهای توده‌ای طبقاتی خود هستند. اما رفیق مینه چه مشغله‌هائی دارد؟!! رفیق مینه برای آزادی کارگران دربند حتی یک کمله هم ننوشته است. کارگران کردستان همبستگی طبقاتی خود را با کارگران نیشکر هفت تپه اعلام میکنند، دانشجویان چپ از کردستان گرفته تا تهران، شیراز، تبریز و ... شعار "جنبش دانشجوئی متحد جنبش کارگری" را سر میدهند. از طرفی دیگر ناسیونالیزم در تکاپو است و تا آنجا که به کردستان بر میگردد احزاب ناسیونالیست در صددند که مبارزات جنبش کارگری، دانشجوئی و زنان و چهره رهبران واقعی این جنبشها را خدشه‌دار کنند و خوش خدمتیهای خود را به بورژوازی تقدیم کنند. رفیق مینه و همفکرانش در کدام سوی این واقعیات قرار گرفته اند؟!!!

سوسیالیسم کارگری تنها راه رهایی

افکار و خط مشی ناسیونالیستی و راست روانه این رفقا را مورد برسی قرار دادیم. اما جدا از این استراتژی و راه چاره دیگری که بتوان ان را به افق سیاسی و چشم انداز مبارزه جنبشهای رادیکال در صحنه سیاسی ایران تبدیل کرد، استراتژی سوسیالیستی و کارگری خواهد بود.

جنبش چپ و سوسیالیستی که حزب کمونیست ایران و کومله هم بخشی از این جنبش هستند. در برابر نبود برنامه ای واقعی و عملی از طرف جرانات ناسیونالیستی درکردستان، این کومله بوده که با داشتن برنامه ای عملی و واقعی در جواب دادن به خواست و مطالبات و مبارزه مردم به اهداف سوسیالیستی خود وفادار بوده است.این کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بود که در برابر تقلیل دادن خواست مردم کردستان به مخالفت با جرانات ناسیونالیستی برخواست و از مبارزه برحق مردم زحمتکش دفاع کرده است.و در هر مقطع از مبارزه مردم در کرستان و ایران با اعلام موضع سوسیالیستی بر مبارزه و نیروی خود کارگران و زحمتشکان جامعه تاکید کرده است. این کومله و حزب کمونیست ایران بود که به افشای جریانات اصلاح طلب پرداخت و ماهیت واقعی انها را برملا و دست این جرایانات را در کردستان کوتاه و در رسیدن به اهدافشان ناکام ماندند. همچنین از زمانی که امریکا با حمله به کشورهای (افغانستان و عراق) در ادامه پروژه خاورمیانه بزرگ، با اعلام مخالفت با مصیبتهای ناشی از این پروژه را افشا کرد، و مردم را به مبارزه و با اتکا به نیروی خود سعی و در رسیدن به اهدافشان که همان رهایی از شرایط اسف بار موجود است فرا خوانده. این کومله و حزب کمونیست ایران بود که با مخالفت با پروژه ضد انسانی امریکا دست به اگاهگری و سعی در سازماندهی مبارزات رادیکال مردم کرد. نشانه های این فعالیت و درستی تحلیل و استراتژی سوسیالیستی و کارگری را میتوان در مبارزات روزمره جنبشهای رادیکال اجتماعی موجود دید.

رشد جنبش سوسیالیستی در ایران، اکنون به یک افق اجتناب ناپذیر اجتماعی"که دانشجویان و سایر جنبشهای رادیکال بر ان صحه گذاشته اند" تبدیل شده است. رشد چشمگیر جنبش کارگری و تشکیل کمیته های مختلف کارگری برای به پیش بردن مبارزه کارگران و هر چه متشکلتر و سازمانیافته تر برای رسیدن به حقوقشان و نیل به رهایی از وضع موجود، مبارزه مدام جنبش رهایی زن برای رسیدن به ازادی و برابری کامل در جامعه، همچنین جنبش سوسیالیستی دانشجویی که امروز به سرتیتر همه اخبار و روزنامه ها تبدیل شده است خود اثبات این واقعیت را میرساند. دانشجویان در چند سال اخیر در برابر سایر گرایشان راست و بورژوایی به مبارزه ای رادیکال و کارگری روی اورده اند و در تلاش برای همسویی و همراهی با سایر جنبشهای رادیکال وسوسیالیستی، همچون جنبش کارگری و این شبح سوسیالیستی را تبدیل به افق رهای بخش خودشان کرده اند. شعارهای رادیکال و سوسیالیستی دانشجویان نشان از افق سوسیالیستی که حزب کمونیست ایران وکومله در پیش گرفته است، منجمله ( سوسیالیسم یا بربریت،ازادی و برابری،جنبش دانشجوی متحد جنبش کارگری و جنبش زنان، زندانی سیاسی ازادی باید گردد، زنده باد سوسیالیسم و...) این نشان از رشد جنبش واقعی و عینی سوسیالیستی است که دفاع از حزب کمونیست ایران را به یک ضرورت عینی و اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. حتی در کردستان این جنبش سوسیالیستی و کارگری بوده که جنبش موجود در کردستان را تحت تاثیر قرار داده و ان را هر روز رادیکالتر از قبل به پیش میبرد. سوسیالیسم جنبشی است که جامعه را تکان و لزره بر اندام نظم سرمایه انداخته که نگهبانان این نظم هر روز سعی در سرکوب این جنبشها هستند، اما این جنبشها هر روز متحدتر از قبل در برابر این سرکوب ایستادگی کرده و به مبارزه خود ادامه میدهند.

استراتژی تاکنونی حزب کمونیست ایران و کومله متکی بر ادامه این جنبش سوسیالیستی، خود نشان از وجود و استراتژیی واقعی است که حزب کمونیست ایران در پیش گرفته واکنون در بین گرایش سوسیالیستی و رادیکال نشان از موفقیت و درستی سیاسیت واستراتژی سوسیالیستی بوده که استراتژی ما تبدیل به شعار کارگران، زنان، دانشجویان ، جنبش انقلابی در کردستان شده است.

با تکیه بر استراتژی سوسیالیستی و کارگریست که موفقیت ازان همه مردم ازادیخواه و برابری طلب خواهد بود و این جنبش سوسیالیستی است که تنها راه برای رهای از بندگی و بردگی اکثریت انسانهای استثمار شده را به ما نشان خواهد داد و ازادی و برابری واقعی تنها در جامعه سوسیالیستی امکان پذیر خواهد بود .

حزب کمونیست ایران و کومله، مبارزه نیل به سوسیالیسم را افق سیاسی و استراتژی خود کرده است و برای ان مبارزه میکند تاکید بر ادامه مبارزه در چهارچوب حزب کمونیست ایران و کومله و موجودیت ان ابزاری برای رسیدن به سوسیالیسم و به قدرت رساندن طبقه کارگر خواهد بود. پیوستن به حزب کمونیست ایران و کومله، مبارزه دراین حزب ادامه مبارزه جنبش رهای بخش سوسیالیستی است.

زنده باد سوسیالیسم

22 Jan 2008

1386/11/3

هیچ نظری موجود نیست: