مهر ۰۱، ۱۳۸۹

بیانیه دانشجویان سوسیالیست در آغاز سال تحصیلی جدید و بازگشایی دانشگاه ها و مدارس


سالی که گذشت یکی از پر هزینه ترین سال ها برای جنبش دانشجویی پیشرو ایران طی دهه های گذشته بود و دانشجویان در متن یک مبارزه فراگیر علیه بی حقوقی و محرومیت از حداقلی ترین حقوق انسانی، دست به مبارزه و مقاومت زدند و در این مسیر از خون خود نیز دریغ نورزیدند.
دانشجویان همواره در صف اول مبارزه علیه دیکتاتوری و بی عدالتی گام برداشتند و سالی که پشت سر نهادیم، از همان ابتدای اوج گیری جنبش آزادی خواهانه مردم ایران، بخشی از بار مبارزاتی خود را بر دوش دانشجویان به پیش برد و بدون رشادت ها، فداکاری ها و عزم راسخ دانشجویان مبارز، تا بدین جا ره نمی پیمود.
دانشجویان علی رغم مخاطرات امنیتی جدی دانشگاه ها را رها ننمودند و نگذاشتند که فضای پادگانی دانشگاه ها، این سنگر مبارزه و آزادی را فلج نماید و روشن است که مبارزات دانشجویان در ظرف دانشگاه تا چه حد در روحیه مردم به جان آمده و معترض تاثیر داشت و به گسترش دامنه و تداوم مبارزه یاری نمود.
اما آنچه که امروز اهمیت دارد این است که جنبش دانشجویی بناست که در شرایط جدید سال تحصیلی پیشِ رو، چگونه وظایف خود را به انجام برساند؟
این مساله بدیهی است که جنبش دانشجویی به مثابه پیشرو آزادی خواهی علیه انقلاب فرهنگی دیگری که رژیم در دستور کار خود دارد و علیه هرگونه اقدامی که کنترلی فاشیستی بر فضای دانشگاه و مناسبات دانشجویان اعمال نماید برخواهند خاست و در مقابل این تنگناها و محدودیت های خفقان آور سکوت پیشه نخواهند کرد. اقداماتی چون جداسازی جنسیتی، تداوم طرح امنیت اجتماعی در دانشگاه ها و تقویت حراست ها، محدود کردن موارد درسی به ویژه تحدید رشته های علوم انسانی، محرومیت ها و ستاره کردن دانشجویان به بهانه های واهی برای ممانعت از ادامه تحصیل، گزینش اساتید و فشارهایی از این دست برای یکدست سازی فضای دانشگاه ها، همه و همه به ویژه در شرایط کنونی دست و پا زدن رژیم تا بن دندان مسلحی را به نمایش می گذارد که برای صیانت از خود به هر دستاویزی چنگ می زندو تنها با افزایش خشونت و کنترل و فشار خود را قادر به ادامه این روند استبدادی می یابد و این بدون شک در دستور مبارزات دانشجویان خواهد بود که از حیثیت دانشگاه به مثابه سنگر آزادی و مقاومت پاس داری نمایند.
اکنون دیگر بر همگان روشن است که مقطع جدیدی از مبارزات جنبش آزادی و عدالت خواهانه شروع گشته است که سه ویژگی اساسی دارد: نخست این که این مبارزات دیگر الزاما در خیابان ها بروز و ظهور نخواهند یافت و به بیان دیگر فاز مبارزات و اعتراضات خیابانی به پایان رسیده است و آخرین بروز آن را در اول ماه مه روز جهانی کارگر شاهد بودیم که نقطه عطفی برای جنبش کارگری پیشرو محسوب می شد. دیگر این که با توجه به شرایط اقتصادی ویژه ای که وجود دارد، وضعیت معیشتی مردم روز به روز وخیم تر می شود و سیاست های نئولیبرال دولت در اقتصاد فقر و فلاکت فزاینده ای را در پرتو تورم، بیکاری وگرانی به طور روزانه بر مردم و به ویژه طبقه کارگر و زحمتکشان تحمیل می نماید که عمیقا وصف ناپذیر است. هم چنین ناکارامدی و عقیم بودن اصلاح طلبان در تحقق خواست ها و مطالبات عمومی و حداقلی مردم نیز نه فقط در درون جنبش دانشجویی که در سطحی گسترده تر و به پهنای جنبش آزادی و عدالتخواهانه اخیر به وضوح بر همگان عیان شده است.
بنابراین، جنبش دانشجویی که در بیش از یک سال گذشته هم پای جنبش آزادی خواهانه ( و هنوز شکل نیافته) مردم حرکت می کرد و بعضا نقش پیشتاز مبارزه را نیز بر عهده داشت، اکنون نیز باید با مقتضیات جدیدی که با تشدید تضادهای طبقاتی رقم خورده است، خود را سازگار و هماهنگ نماید.
علی رغم استقلال نسبی جنبش های اجتماعی از هم، شرایط پیشِ رو اکنون به گونه ایست که ضرورت محوریت جنبش طبقه کارگر را بیش از پیش یادآوری می کند و خاطرنشان می کند که سازمان یافتگی مبارزات برای تحقق خواست ها و مطالبات جنبش آزادی و عدالت خواهانه مردم تا چه حد به مساله تشکل یابی کارگران گره خورده است.
این وظیفه مبرم دانشجویان سوسیالیست است که در این برهه حساس وظیفه پیوند زدن جنبش دانشجویی با جنبش پیشرو طبقه کارگر را بهتر از قبل به پیش برند و صدای جنبش کارگری، مبارزات و مطالبات آن در دانشگاه ها باشند. دانشجویان چپ و سوسیالیست هم چنین باید سدی مقاوم در برابر لیبرال-رفرمیست ها در بطن جنبش دانشجویی باشند، که می خواهند عامدانه و آگاهانه جنبش دانشجویی را از رسالت رادیکال و پیشرو خود دور نمایند و به لابی اصلاح طلبان در دانشگاه بدل سازند. از این رو با تقویت گرایش چپ و سوسیالیستی قدرت بیشتری در مقابله با گرایش راست را خواهد داشت و بستری خواهد بود تا با ایجاد تشکل های مستقل و رادیکال و کانون های مبارزاتی بر متن مبارزات دانشجویی، از به هرز رفتن مبارزات پراکنده جلوگیری و آن را بسوی مبارزه ای رادیکال و پیشرو سوق و کانالیزه نمایند.
اکنون هیچ چیز محوری تر و اساسی تر از تنگناهای اقتصادی و معیشتی مردم نیست که به طرز فجیعی بر گلوی کارگران و زحمتکشان می فشارد و جامعه را مطلقا به دو قطب اصلی سرمایه داران و کارگران و زحمتکشان تجزیه می نماید. این امر مبارزات سازمان یافته مردم معترض را به همراه خواهد داشت و این بر عهده دانشجویان بار می شود که انعکاس صدای این اکثریت عظیم پامال شده در دانشگاه ها باشند. بدیهی است که در چنین شرایطی سایر حقوق سیاسی و دموکراتیک تا چه حد به مساله اقتصادی گره خورده است و از این رو سازمان دهی مبارزات محتمل پیشِ رو، استراتژیک ترین برنامه ایست که در دستور کار دانشجویان سوسیالیست نیز باید باشد تا بتوانند نقش واسط خود میان جنبش علی العموم دانشجویی و جنبش کارگری را ایفا نمایند.
بدون شک فعالین متعهد جنبش دانشجویی می توانند مانند خونی در رگ های جنبش پیشرو طبقه کارگر ایفای نقش نمایند و در این مسیر باید که از هیچ کوششی مضایقه نورزند.

زنده باد جنبش دانشجویی پیشرو و آگاه به منافع کارگران و زحمتکشان!
زنده باد هم بستگی طبقاتی کارگران و زحمتکشان جهان!
زنده باد مبارزات آزادی خواهانه به رهبری طبقه کارگر!
دانشجویان سوسیالیست دانشگاه های ایران
زنده باد سوسیالیسم
مهرماه 1389

شهریور ۲۳، ۱۳۸۹

اطلاعیه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران در مورد گسترش فقر و فلاکت اقتصادی



فقر و فلاکت اقتصادی در ایران هر روز ابعاد تازه ای پیدا می کند. سیر صعودی قیمت مایحتاج اولیه، زندگی کارگران و دیگر مزدبگیران و اقشار تهیدست جامعه را در تنگنا قرار داده است و هر روز شمار بیشتری از خانواده های کارگری و کم در آمد جامعه را به زیر خط فقر مطلق می راند. خط فقری که تنها به معنای پایین آمدن استانداردهای زندگی نیست بلکه به معنای گرسنگی و نرسیدن کالری لازم به بدن انسانها و دست و پنجه نرم کردن کودکان با انواع بیماریهای ناشی از سوء تغذیه است. اینها در شرایطی است که هنوز قانون هدفمند کردن یارانه ها به اجرا در نیامده است. با اجرای این قانون فقر و گرانی ابعاد بی سابقه تری پیدا خواهد کرد.
ده روز مانده به زمان اجرای قانون حذف یارانه ها، وزارت بازرگانی رژیم جمهوری اسلامی اعلام کرده که در اولین گام، یارانه نان را حذف می کند. هم اکنون آرد یارانه ای کیلویی ۷۵ ریال (هفت و نیم تومان) و آرد آزاد کیلویی ۴۰۰۰ ریال (چهارصد تومان) در اختیار نانوایی ها قرار می گیرد. با حذف سوبسید آرد و نان دو نرخی بودن آرد کیلویی ۷۵ ریالی به نرخ یارانه ای و حدود چهار هزار و پانصد ریالی به نرخ آزاد پایان خواهد یافت.
بر طبق محاسباتی که به عمل آمده فقط با حذف سوبسید آرد و نان میزان جمعیتی که در شهرها در زیر خط فقر قرار خواهند گرفت به 70 درصد خواهد رسید که وضع 45 در صد از آنها از وضع کنونی به مراتب بدتر خواهد شد. اینها در حالی است که همه می دانند که نان تنها کالایی نیست که با خذف سوبسیدها قیمت آن چندین برابر بالا می رود. بر طبق گزارشات در همین یک ماه اخیر و قبل از زمان اجرای حذف یارانه ها توزیع قبوض برق و بالا رفتن هزینه سرسام آور مصرف برق مردم استانهای شمالی کشور و تهران را شگفت زده کرده است. قیمت مواد سوختی مانند نفت، بنزین، گازوئیل و گاز هم با حذف سوبسیدها چندین برابر خواهد شد و بطور شتابان بطرف نرخ های بین المللی انرژی صعود خواهد کرد. بالا رفتن قیمت برق و سوخت افزایش هزینه حمل و نقل و قیمت همه کالاهای تولیدی در داخل را بهمراه خواهد داشت.
با این وضف اگر تاکنون مردم ایران تنها با آثار روانی تصویب قانون حذف سوبسیدها روبرو بودند، اکنون در آستانه اجرای این طرح قرار گرفته اند. اگر تصویب این قانون یک اعلام تعرض آشکار به سطع معیشت خانواده های کارگری و اقشار کم در آمد جامعه بود، اجرای آن به معنای تحمیل یک شرایط دهشتناک اقتصادی است.
جمهوری اسلامی در حالی مردم ایران را در آستانه اجرای قانون حذف یارانه ها قرار داده است، که بحران و ورشکستگی اقتصادی و تعطیلی پی در پی کارخانه ها و مراکز تولید هر روزه خیل بیشتری از کارگران را از کار بیکار کرده به اردوی میلیونی بیکاران می راند. برخی از مهره های خود رژیم به وجود 5 میلیون بیکار اقرار می کنند. اگرچه حداقل دستمزدها 303 هزار تومان در ماه تعیین شده است اما در بیشتر کارگاههای کمتر از ده نفر که از شمول قانون کار خارج هستند، دستمزدها بسیار پایین تر از این میزان است. ده ها هزار معلم حق التدریس هم اکنون در معرض خطر اخراج قرار دارند و اعتراض و مبارزه ده ها هزار تن دیگر از جامعه معلمان ایران به نتیجه نرسیده است.
در این شرایط سران ریز و درشت رژیم دست به دست هم داده اند و تحریم های اقتصادی دولت های غربی را عامل اصلی فقر و فلاکت عمومی معرفی می کنند. امام جمعه ها و دیگر کارگزاران رژیم به خط شده اند تا تداوم بیکارسازی ها، تورم و گرانی و دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر را به پای تحریم های اقتصادی بنویسند. البته این از پیامد سیاست ضد انسانی محاصره اقتصادی ایران توسط آمریکا و دیگر قدرت های امپریالیستی است که با اعمال تحریم ها، از یک طرف موجبات تشدید بحران موجود و فقر و گرانی کنونی را فراهم آورده و از طرف دیگر این امکان را به سران جمهوری اسلامی داده اند تا عوامفریبانه بحران و فقر و فلاکتی را که خود رژیم اسلامی طی سه دهه حاکمیت، عامل و مسبب اصلی آن بوده به بهانه تحریم اقتصادی غرب توجیه کند. سران رژیم آگاهانه تحریم های اقتصادی دولت های غربی را عامل اصلی فقر و تورم و گرانی معرفی می کنند تا بلکه از این طریق بتوانند جلو اوج گیری خشم و انزجار عمومی از تداوم حاکمیت سیاه رژیم را بگیرند و نفرت و اعتراض مردم را متوجه دشمن خارجی در بیرون مرزها بنمایند.
اصلاح طلبان حکومتی در ارتباط با این بحران ویرانگر اقتصادی و تاثیر مستقیم آن بر زندگی و معیشت مردم خفه خون گرفته و حرفی برای گفتن ندارند. اینها در زمانی که خودشان در اریکه قدرت بودند از برنامه ریزان اقتصاد جنگی، ریاضت اقتصادی، و سپس از گردانندگان سیاست خصوصی سازی، بیکارسازی های گسترده، حذف سوبسیدها، حذف کارگاههای کوچک از شمول قانون کار به پیروی از مراکز مالی جهانی بودند.
اپوزیسیون بورژوازی لیبرال و لائیک ایران هیچ آلترناتیو و راه حلی برای خلاصی کارگران و توده ستمدیده ایران از چنگال این بحران ویرانگر اقتصادی ندارند. لیبرالیسم بورژوائی ایران از همان برنامه های اقتصادی نئولیبرالی رایج در سطح جهان پیروی می کند که اجرای این برنامه ها حتی در کشورهای سرمایه داری که به لحاظ سیاسی و اقتصادی در مقایسه با ایران از موقعیت با ثبات تری برخوردارند غیر از سیه روزی بیشتر برای کارگران و اقشار تهیدست جامعه چیزی بدنبال نداشته است.
کارگران و اکثریت مردم ایران که بار گران عوارض بحران سرمایه داری ایران را به دوش می کشند و آثار ویرانگر آن را هر روزه در چهره فرزندان خود مشاهده می کنند راهی جز مبارزه مستقیم با رژیم جمهوری اسلامی برایشان باقی نمانده است. رژیم جمهوری اسلامی کارد را به استخوان رسانده است. رژیم راههای عقب نشینی را از قبل بسته است، فقط باید ایستاد و مقابله کرد، باید با تعرض متقابل رژیم را وادار به عقب نشینی کرد. کارگران و توده های مردم در جریان اعتراض و مبارزه یک سال و نیم اخیر خود، آنقدر آزموده شده اند تا با تشخیص موقعیت فعلی و با پیکار علیه فقر و گرسنگی وارد فاز و مرحله جدیدی از مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی شوند. اگر تاکتیک جنگ و گریز خیابانی کارائی خود را در مقابله با توحش لجام گسیخته رژیم از دست داده است، اعتصاب عمومی آن تاکتیکی است که می تواند نیروهای دشمن را زمین گیر کند، ظرفیت و توان نیروهای سرکوبگر رژیم را بی اثر نماید و رژیم را از ادامه تعرض به زندگی مردم باز دارد. اگر مردم یک محله، یک شهر، و چند استان تصمیم بگیرند که هزینه برق و آب را پرداخت نکنند، رژیم راهی جز کنار گذاشتن اجرای قانون حذف یارانه ها نخواهد داشت. تلاش برای متحد کردن مبارزات پراکنده کارگران حول خواست افزایش دستمزدها و تامین بیمه بیکاری امری عملی است.
همه شواهد نشان می دهد که کاسه صبر مردم لبریز شده است و عوامل و زمینه های یک جنبش توده ای علیه فقر و فلاکت اقتصادی فراهم آمده است. این اوضاع فلاکتباری که رژیم به کارگران و اکثریت جامعه تحمیل کرده است بطور اجتناب ناپذیری به طرف خیزش های توده ای می رود. نیروهای کمونیست و چپ و رادیکال و شبکه فعالین سوسیالیست جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی با درک این موقعیت می توانند نقش تعیین کننده ای در سازماندهی این جنبش توده ای ایفا کنند. فعالین و هواداران حزب کمونیست ایران باید تلاش کنند که در پیشاپیش مبارزه مردم علیه فقر و فلاکت اقتصادی قرار بگیرند.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری
زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
شهریور 1389
سپتامبر 2010