مرداد ۰۸، ۱۳۸۹

ضرورت تشديد مبارزه متحدانه برای رهائی زندانیان سیاسی در بند


بر اساس اخبار و گزارشاتي كه از زندانهاي رژيم اسلامي به خارج از زندان رسيده است، طي روزهاي اخير جلادان حكومت اسلامي فشار بر زندانيان سياسي را افزايش داده اند.
گزارشها حاكيست كه ارتباط زندانيان سياسي به ويژه شماري از زندانيان سياسي محكوم به اعدام كه در بند 350 زندان اوين به سر مي برند به صورت ناگهاني با خانواده هايشان قطع شده است. اين در حالي است كه زندانبانان رژيم رفتار وحشيانه اي با خانواده هاي اين زندانيان دارند و از پاسخگويي به آنان خودداري مي كنند. همزمان و طي روزهاي اخير فشار عليه زندانيان سياسي و انتقال برخي از آنان به سلولهاي انفرادي در زندانهاي اوين و گوهردشت كرج افزايش يافته و شماري از زندانيان زندان اوين در اعتراض به اين وضعيت دست به اعتصاب غذا زده اند.
سران رژیم جمهوری اسلامی که این روزها برای تداوم حاکمیت خود تنها حربه ارعاب و سرکوب را در دست دارند، با هدف زهر چشم گرفتن از مردم مبارز فشار بر زندانیان سیاسی را تشدید کرده و به خیال خود می خواهند از ادامه اعتراضات مردم جلوگیری نمایند. جمهوری اسلامی با اتکا به زندان، شکنجه، اعدام و گسترش ترس ناشی از آنها در جامعه سرکار مانده است. حاکمیت موجود در ایران که در آن سپاه پاسداران دست بالا را پیدا کرده، نه تنها علیه مبارزان فعال در تطاهراتها، اکسیونها، تشکلهای سیاسی و مبارزاتی، دستگیری، زندان، شکنجه و اعدام و یا تهدید ناشی از آنها را به کار میگیرد، بلکه برای پیشگیری از پیوستن مردم معترض به صفوف مبارزات کارگری، متشکل و توده‌ای کنونی نیز به همین ابزار سرکوب متوسل شده و میشود. این دقیقا سیاستی است که در کردستان و سایر نقاط ایران راهنمای نیروهای سرکوبگر است. بنا به این جهات مبارزه علیه دستگیریها، زندان، شکنجه، اعدام و خنثی کردن ترس ناشی از آنها در جامعه امری حیاتی است.
ادامه بحران سیاسی، تشدید بحران اقتصادی، ناتوانی رژیم در غلبه بر مشکلات متعدد در این عرصه ها، انزوای بین المللی، گسترش اعتراضات اجتماعی و رادیکال شدن شعارها و مطالبات جنبشهای اجتماعی، همه و همه سران رژیم اسلامی را در موقعیتی قرار داده که برای جلوگیری از ادامه این روند به هر جنایت و اقدامی متوسل می شوند، اما تمامی واقعیتهای عینی جامعه نشان می دهد که این سیاستها عملا نتیجه عکس داشته و رژیم نتوانسته با این گونه اقدامات مردم ایران را مرعوب سازد.
فشارها و رفتارهای ضد انسانی که این روزها علیه زندانیان و بویژه زندانیان سیاسی در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی اعمال می شود سیاستی است که از همان ابتدای سرکار آمدن رژیم اسلامی تاکنون علیه زندانیان سیاسی اعمال شده است. جانیان و چاقو کشان این قربانیان خود نظام سرمایه جمهوری اسلامی را به جان زندانیان سیاسی انداختن، زندانیان را در وضعیت غیر انسانی بهداشتی و معیشتی قرار دادن، انسانها را در انتظار اجرای حکم اعدام قرار دادن، اینها همه گوشه هایی از اعمال فشار و شکنجه رژیم اسلامی علیه زندانیان سیاسی است.
اما اگر رژیم فشار بر زندانیان را به منظور ارعاب مردم در بیرون زندانها دنبال می کند، ضرورت دفاع از زندانیان سیاسی و وادار ساختن رژیم به عقب نشینی در این میدان دو چندان می شود. از اینرو شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" همه جا باید طنین انداز شود. نبایستی اجازه داد انسانهایی که برای دفاع از برنامه سیاسیشان، برای دفاع از عقاید و باورهایشان، برای اعتراض به ستم و سرکوب، استثمار و نابرابری و تبعیض، برای اعتراض به دیکتاتوری حاکم به زندانها افتاده اند، خود را تنها احساس کنند. پژواک صدای اعتراض مردم در بیرون از زندانها نیروی مقاومت و اراده زندانیان در پشت میله های زندان را تقویت خواهد کرد.
هیچکس را نباید بجرم مبارزه برای حقوق خود، بجرم اعتراض علیه فلاکت و ستمگریهای موجود، بجرم داشتن عقیده مخالف و انجام فعالیت سیاسی بازداشت و زندانی کرد. اگر قرار است کسی در کنج زندانها باشد، این عاملین و مسببان وضع موجود هستند که باید به زندان بروند، یعنی همان کسانی که فرزندان مردم را به زندان و زیر شکنجه می برند، همان کسانی که جگر گوشگان مردم را می کشند و در گورهای بی نام و نشان دفن می کنند، یعنی آنان که ثروت جامعه را به غارت می برند و این بار عظیم رنج و محرومیت و بیحقوقی را بر مردم تحمیل کرده اند.
همه آحاد جامعه باید از آزادی بی قید و شرط سیاسی، آزادی فعالیت سیاسی و تشکیل احزاب،آزادی عقیده و تبلیغ آن، آزادی بیان و مطبوعات، آزادی اجتماعات، تظاهرات، اعتصاب،تحصن، و آزادی تشکیل سندیکا، و هر نوع تشکل صنفی و سیاسی دیگر برخوردار باشند.
رژیم جمهوری اسلامی در مقابل نیروی اعتراض و مبارزه مردم درمانده است، نبايد مجال بيابد تا با سلاح زندان صفوفمان را مرعوب کند و به عقب براند. بايد در میان خروش فریاد ما برای بیرون کشیدن اسرای در بندمان برخود بلرزد. برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی که بخشی از مبارزه مردم ایران برای آزادی است، باید در هر مکان و در هر تجمعی فریاد "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" سر داده شود. باید رژیم را نه تنها برای توقف دستگیری فعالین سیاسی تحت فشار گذاشت، بلکه بایستی آزادی زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان اعتراضات اخیر را به رژیم تحمیل کرد.

گفتار روز تلويزيون كومه له
7 مردادماه 1389
29 جولای 2010

تیر ۱۷، ۱۳۸۹

بیانیه مشترک4 سازمان و گروه دانشجویی و جوانان به مناسبت 18 تیر ماه، سالگرد حادثه کوی دانشگاه تهران

11 سال از واقعه ای می گذرد که دانشجویان به درستی بدان نام «16آذری دیگر» داده بودند.
حادثه 18 تیرماه ، درست دو دهه پس از استقرار استبداد سرمایه داری اسلامی، نخستین ضربه سنگینی بود که بر فرق حاکمیت اسلامی فرود آمد و طبق سنت، دانشجویان پیشتاز این جدال خونین بودند و هزینه های گزافی نیز بابت آن متحمل شدند. اما گستره این نبرد خونین، از محدوده دانشگاه ها فرا تر رفت و به دیگر نقاط و شهرهای دیگر نیز گسترش یافت و مردم خارج از محدوده دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی را نیز درگیر اعتراضات کرد.
18تیرماه 78، گرچه در کمتر از 2سال از به قدرت رسیدن خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلبان به وقوع پیوست، اما دقیقا نقطه شروعی برای سرخوردگی عمومی از اصلاح طلبان و امکان وقوع جزئی ترین رفرم ها توسط ایشان و در چارچوب های حاکمیت سرمایه داری اسلامی بود، به ویزه این که کم تر از یک سال از وقوع قتل های زنجیره ای گذشته بود.
اعتراضات رادیکال مقطع 18تیر 78 بیش از چند روز به درازا نکشید و به یاری خود اصلاح طلبان و بازوهای اجرایی آن ها در دانشگاه ها که دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی بود به انحراف کشیده شد و خاموش گردید تا برای همه روشن شود که مرزهای محافظه کاران و اصلاح طلبان در این کشور تا چه حد مخدوش است و بر اساس ضرورت های حاکم بر منافع مشترک ایشان، چرا جماعت اصلاح طلب و دیگر ایادی درون یا بیرون از حاکمیت ایشان، نمی توانند سردمداران خواست آزادی و برابری باشند.
اکنون بیش از یک سال است که از مبارزات رادیکال مردم آزادی خواه می گذرد و اصلاح طلبان بار دیگر تلاشی مذبوحانه نمودند که مردم را برای تامین منافعشان به دنباله های خود بدل نمایند اما درست از همان روزهای نخست پس از نمایش انتخابات ریاست جمهوری، انبوه مردم معترض و به جان آمده، اصلاح طلبان را نیز غافلگیر کردند و این بار این اصلاح طلبان بودند که به ناچار از اعتراضات پیوسته مردم پیروی کردند و با این حال در برهه های مختلف و با ابزارهای گوناگون کوشیدند که اعتراضات و مبارزات مردم را کانالیزه کرده، محدود و خاموش کنند اما هرچه زمان گذشت، این مبارزات عمیق تر و رادیکال تر گردید و به تدریج از توهم ها نسبت به رفرمیست ها کاسته شد.
اکنون دور جدیدی از مبارزات آغاز شده است که دیگر هم خوانی با حضور بلاواسطه مردم در خیابان ها به عنوان تنها شکل بروز اعتراضات و پیگیری مبارزات ندارد. از اول ماه امسال طبقه کارگر ایران به عنوان کلیدی ترین نیروی اجتماعی برای پیشبرد مبارزات عمومی جاری وارد عرصه مبارزه ای آگاهانه گردید تا اعتراضات و مبارزات پراکنده کارگران، و حضور بی انسجام آن ها در مبارزات خیابانی، بی شکل و بی افق نماند. دور جدید مبارزه، تنها با سازمان یابی نیروهای معترض اجتماعی معنا دارد که در این بین سازمان یابی کارگران، به ویژه با توجه به شرایط دهشتناک اقتصادی در سال جاری، اهمیتی استراتژیک و تعیین کننده دارد. اکنون دیگر برای همه روشن است که مبارزه در عرصه خیابان ها بدون سازمان یافتگی نیروهای مبارز، بی معناست و بدون سازمان یافتگی طبقه کارگر و بی آن که این طبقه پرچمدار و رهبر این مبارزات باشد، به راحتی قابل برگشت و عقب نشینی خواهد بود.
18تیرماه سمبل عبور از اصلاح طلبی است و جنبش رادیکال دانشجویی نیز در این برهه باید رسالت افشای رفرمیست ها و فریاد «نه!» به آن ها را بر دوش بگیرد و به خوبی به انجام برساند و بیش از پیش ضربانش را با نبض جنبش پیشرو کارگری هماهنگ نماید.
پیروز باد مبارزات رادیکال و پیشرو جنبش دانشجویی!



زنده باد مبارزات، اتحّاد و مقاومت توده های مردم!



گسترده باد اعتراضات و اعتصابات مردمی به رهبری طبقه کارگر و متحدین آن!



دانشجویان سوسیالیست دانشگاه های ایران
تحاد دانشجویان ضد فاشیست ایران