تیر ۲۳، ۱۳۹۰

بیانیه شماره ٣ شورای برگزاری روز جهانی كارگر - سال ٩٠


در حدود دو ماه از اول ماه مه سال 90 - يازده ارديبهشت، روز جهاني كارگر- مي گذرد. بیانیه شماره ٣ شورای برگزاری روز جهانی كارگر - سال ٩٠ سال گسترش ستیز طبقاتی به جای جهاد اقتصادی در حدود دو ماه از اول ماه سال ٩٠ - یازده اردیبهشت، روز جهانی كارگر - می گذرد.شورای برگزاری مراسم روز جهانی كارگر سال ٩٠، طی دو بیانیه به تشریح و اعلام مواضع رادیكال جنبش كارگری ایران پرداخت.در این دو بیانیه ضمن تشریح وضعیت جاری و معیشتی طبقه ی كارگر ایران ٨ مطالبه ی اساسی كارگران نیز اعلام شد. 
ما ضمن هشدار به كارگران و پیشروان كارگری برای در نغلتیدن به مواضع جناح های مختلف داخلی (از اصلاح طلب در انواع آن گرفته تا اصول گرا و با اقسامش) و نیز جناح های مختلف سرمایه داری خارجی و دولت های سرمایه داری ایران و جهان(اعم از آمریكا و چین و روسیه و آلمان و فرانسه و انگلیس و ...)، تمامی كارگران،پیشروان كارگری و نهاد ها و تشكل هایشان را دعوت به دخالت حداكثری برای پیشبردن منافع و مطالبات و مواضع طبقه ی كارگر كردیم. 
شورای برگزاری، در راس همه ی موارد، صریحا سازمانیابی طبقاتی و تشكل یابی توده ای،طبقاتی،خودساخته و مستقل كارگری را به مثابه یگانه راه اساسی و بنیادین و رادیكال جنبش كارگری برای كسب منافع آنی و دراز مدت طبقاتی مورد تاكید قرار داده و میدهد.از منظر ما تمامی خواسته های اقتصادی - سیاسی-اجتماعی و دموكراتیك طبقه ی كارگر تنها با تقویت توازن قوای طبقاتی به نفع جنبش كارگری و آن هم از طریق تقویت افزاینده ی سازمانیابی و تشكل یابی طبقاتی قابل دستیابی و تثبیت است و در غیر اینصورت حركات صرفا آكسیونی و یا هر گونه رویكرد اتحادگرایانه درهمراهی با منافع هر كدام از جناح های سرمایه و یا نیروها و آحاد طبقه ی فرادست بدین توجیه كه ممكن است فضایی دموكراتیك برای طبقه ی كارگر نیز ایجاد كند، همه و همه تنها بهره برداری سرمایه داری جایگزین ِ سیستم كنونی را برای دستیابی به قدرت سیاسی تقویت خواهد كرد.فضای دموكراتیكی كه با توازن قوای طبقاتی كارگران و به شكل سازمانیافته ایجاد نشود،ضمن اینكه طبقه ی كارگر را برای به كرسی نشاندنش مورد سو استفاده قرار داده، اولین قربانی اش نیز همین كارگران خواهند بود؛نتیجتا كارگران و تشكل ها و نهاد ها و سازمان هایی كه امر مبارزه ی طبقاتی را تا سر حد استیلای سیاسی طبقه ی كارگر و در انكشاف این وضعیت، الغای نظام طبقاتی و لغو كار مزدوری و پایان دادن به استثمار انسان بر انسان را مد نظر و در افق مبارزه ی خود قرار داده اند باید ضمن دقت به خطری كه در بالا هشدار داده شده با رویكرد ِ تقویت سازمانیابی و تشكل یابی طبقاتی با دخالت در اوضاع جاری، هر چه بیشتر در تاثیر گذاری و رادیكالیزه كردن شرایط به نفع طبقه ی كارگر بكوشند. 
بیانیه های شماره یك و دو این شورا ضمن اینكه، تایید ها و تاكید ها و حمایت های بسیاری را در میان كارگران و مبارزان و تشكل ها و نهاد ها و سازمان های مختلف برانگیخت با برخی نقد ها نیز مواجه شد. 
دسته ای از نقد ها ی منطقی و صحیح باعث تغییراتی در دو بند مطالبات ٨ گانه (بندهای ٦ و ٨ ) شد؛بخشی از نقد ها متوجه فراخوان های ما و یا درخواست تغییراتی در زمان و مكان بود.البته كه ما پیشترتصریح كرده بودیم زمان و مكان فراخوان به مراسم و همچنین درخواست ۵ دقیقه اعتصاب موقت سراسری به شیوه ای دو طرفه هم از تحلیل ما از اوضاع و نیز، هم بر اساس پیشنهادات و پیام هایی بود كه از سوی فعالین و كارگران در سراسر كشوربه شورا واصل شده بود؛ پاره ای از نقد ها ناظر بر "سیاسی بودن" لحن و گفتار و موضع گیری بیانیه ها و اعلام نگرانی از این بود كه مبادا به این دلیل كارگران مرعوب شده و در مراسم ها شركت نكنند.سوال ما این است كه در میان این همه بیانیه و اظهار نظر و قطعنامه ها (از جمله قطعنامه ی مشترك چند تشكل و نیز قطعنامه های چند گروه و تشكل كارگری در جنوب و غرب و دیگر جاهای ایران) آیا هیچ نوشته و اعلام موضعی نمی بایست و از این پس نیز نباید مثلا و از جمله به ماهیت ضد كارگری "جهاد اقتصادی" اعلام شده توسط رهبر ایران و یا " ریاضت اقتصادی" مورد تاكید كشورهای دیگر بپردازد؟ ما این امر را وظیفه ی خود میدانیم و سكوت در این باره را سكوت در برابر وظیفه ی تاریخی و طبقاتی خود میدانیم؛ما وظیفه میدانیم كه برای پیشروان و فعالین و عموم كارگران و تشكل های موجود به افشای تمامی جناح های سرمایه و پشتك وارو زدن هایشان برای جلب اعتماد كارگران بپردازیم؛ما وظیفه ی خود میدانسته و میدانیم كه كارگران و فعالین و پیشروان را دعوت به دخالت حداكثری در عرصه ی مبارزه ی طبقاتی كنیم و بیش از پیش و موكدا اعلام كنیم هر گونه درخواست برای كسب منافع روزمره و بهبود وضعیت معیشتی و نیز هرگونه گشایش در فضای سیاسی و اجتماعی و دموكراتیك و هرگونه فضای نسبتا آزاد تر برای ایجاد تشكل ها و سازمان های كارگری ضمن اینكه در حكم هوایی برای تنفس طبقه ی كارگر است اما و حكما و قطعا و لزومن باید از خلال قوای طبقاتی هر دم بیشتر و افزون یابنده ی متشكل و سازمانیافته ی كارگران حاصل شود. 
باری، در این میانه ی هیابانگ و تسلط صداهای جورواجور كه منافع سرمایه داری را بازگو و تبلیغ میكنند و شبانه روز حتا با نام منافع كارگران به خورد جامعه میدهند،در شرایطی كه برخی از تشكل ها و نهاد ها یا به دلیل مواضع راست،رفرمیستی و آشتی طلبانه با سرمایه داری و یا برخی از تشكل ها و نهاد ها ی علنی به جهت عدم امكان برای بیان صریح مواضع خود و عدم امكان برای افشای صریح سیاست های ضد كارگری در ایران،نمیتوانند مواضعی رادیكال و صریح و با ذكر نام افراد و جناح ها و تیتر سیاست ها اتخاذ كنند چرا ما نباید به بیانی صریح،كارگری و مطابق با اوضاع همین روزها اما بازتاب دهنده ی توامان ِ منافع آنی و دراز مدت طبقه ی كارگر باشیم ؟! ما صریحا و صادقانه اعلام كرده ایم كه مواضع اعلام شده از سوی ما نه تنها مواضع تمام كارگران ایران نیست بلكه حتا لزومن مواضع تمامی فعالین و تشكل های موجود نیز نمی باشد اما این مواضع، درست با همین محتوی و لحن، منطبق بر ضرورتی تاریخی در تبیین باید ها و نباید های جنبش كارگری است و كمتر و یا بیشتر از این لحن و مواضع و یا سكوت در اعلام آنها بر اساس تحلیلی كه ما از شرایط جاری داریم خطایی است نابخشودنی. زمان قاضی خوبی خواهد بود! 
مراسم های اول ماه مه امسال از حیث پراكندگی و گستردگی قابل قیاس با هیچ كدام از سال های گذشته نبوده است.افزایش چشمگیر مشاركت كارگران در جاهای مختلف در برگزاری مراسم هایی به انحا گوناگون، نشان از دخالتگری بیشتر كارگران برای تغییر اوضاع جاری دارد؛كارگران كه از اوضاع شكننده ی معیشتی به تنگ آمده اند در مراسم اول ماه مه امسال نه به سیاق سال ها ی پیش و اكثرا تنها به مثابه روزی ممكن برای تعطیل بودن،بلكه به عنوان یك فرصت اعتراض، دست به اعتراض و تجمع و یا اقدامات متناسب با محیط های خود زدند. 
طبعا نقش شورای برگزاری در تبلیغ لزوم اعتراض در روز جهانی كارگر و نیز اعلام سرخط های رادیكال در جنبش كارگری در به ثمر رسیدن این اعتراض های گسترده قابل تاكید و بررسی است، اما ما خود را آفریننده و واضع این اعتراضات نمیدانیم، بلكه شرایط عینی و وضعیت معیشتی كارگران را ریشه ی این حجم از اعتراضات میدانیم و نقش خود را به عنوان یك نهاد غیر علنی در ترویج و تاكید بر خواسته های كارگران و دعوت از آنان برای اعتراض را، نقش هر سازمان، نهاد و یا تشكل پیشرو با سبك كار اینچنینی میدانیم. ما بیش از هر چیز و به جای ارائه بیلان كاری و بررسی نقش خود در عملی شدن اعتراضات در روز جهانی كارگر سال ٩٠ ،لازم میدانیم در شرایط حساس كنونی و آمادگی طبقه ی كارگر برای دست زدن به اعتراضات بیشتر و بیشتر، از فرصت محدود این بیانیه استفاده كنیم و پیشروان طبقه ی كارگر را به دخالت هر چه بیشتر برای تقویت سازمانیابی طبقاتی كارگران بر اساس و در زمینه ی عینی مسائل جاری كارگران دعوت كنیم. 
گزارشات ِ مختلف، اخبار و تصاویر گوناگونی در خلال این دو ماه منتشر شده است كه بازگو كننده ی گستردگی بیشتر اعتراضات مستقل کارگری در روز جهانی كارگر امسال در میان اقشار متنوع تری از كارگران بوده است؛گستردگی مراسم ها و نیاز به تحلیل دقیق از وضعیت جاری علت اصلی در تاخیر ما برای انتشار بیانیه ی سوم بوده است؛اگر چه هر روز با گذشت زمان دوستانی از مراسم ها یا اقداماتی در شهرهایی ،اخباری برای این شورا ارسال میکنند که تا کنون هیچ گزارش مکتوبی در آنمورد منتشر نشده است و مرور زمان، ابعاد تازه تری از مراسم و اعتراضات در روز جهانی کارگر را نشان خواهد داد، اما ما به گزارش موارد ارسالی تا کنون خواهیم پرداخت.ما تنها در ذیل به بیان اشاره وار برخی از این اقدامات و مراسم های كارگران میكنیم.و سپس تحلیلی نیز از اوضاع جاری ارائه خواهیم داد. در شهر تهران و در سال های اخیر و مشخصن بعد از اعتراض های پس از انتخابات سال ٨٨ و به ترتیب در سال ٨٩ و سپس ٩٠ اعتراض های خیابانی كمتروكمتر شد و نهایتا در ٢٢ خرداد ٩٠ به كمترین مقدار خود رسید و به همین نسبت در روز ١١ اردیبهشت و به مناسبت روز جهانی كارگر نیز همین وضعیت مشاهده شد. 
اگر چه بر اساس اوضاع عمومی اجتماعی، تحلیل شورای برگزاری برای حضور خیابانی كارگران و بخش هایی از مردم به مناسبت روز جهانی كارگر در تهران و با توجه به شرایط سركوب و وضعیت امنیتی، همین وضعیت را پیش بینی میكرد اما ما در پاسخ به درخواست ها و پیشنهادات واصله از سوی فعالین و چند جریان كارگری در تهران و نیز همگام با فراخوان زمان و مكان در سایر شهرها اعلام تجمع خیابانی كردیم. اگرچه ما بیشترین ضرورت را در انجام 5 دقیقه اعتصاب موقت در محیط های كار میدانستیم. در روز جهانی کارگر سال ٩٠ درسایر شهرها روز جهانی كارگر همراه با اعتراضات متنوع تر و با پراكندگی بیشتری نسبت به سال های قبل صورت گرفت. 
در شهر سنندج با توجه به پیش زمینه ی تاریخی و بستر سیاسی-اجتماعی این شهر، مراسم روز جهانی كارگر به شكلی با شكوه تر از هر سال برگزار شد و گزارش و شرح این مراسم پیشتر و مكرر به اطلاع عموم رسانیده شده است؛ تنها بخشی از گزارشات مراسم ها كه به این شورا واصل شده ،حاكی از آن است كه: 
در چند كارخانه در استان فارس كارگران با انتشار كاغذ های كوچكی فراخوان سراسری این شورا را منتشر كرده اند و راس ساعت مقرر دست به اعتصاب ۵ دقیقه ای و گفتگو درباره ی مشكلاتشان و راه های برون رفت از آن پرداخته اند (مطابق خواسته ی كارگرانی كه گزارش ارسال كرده اند و خواستار شده اند كه نام محل كارشان اعلام نشود در این گزارش فشرده، نام كارخانجات ذكر نمی شود). 
در استان خراسان و در چند كارخانه و مجتمع تولیدی و از جمله چند كارخانه ی سیمان و یك كارخانه ی آرد بیانیه های شورای برگزاری در بین كارگران منتشر شده است؛ در یك كارخانه در قزوین راس ساعت مقرر ۵ دقیقه اعتصاب موقت و با احترام به یاد مبارزین كارگری و همچنین مراسم های در شهرک صنعتی البرز توسط كارگران برگزار شده است؛ در ماهشهر راس ساعت مقرر كارگران در محلی كه خود تعیین كرده بودند تجمع كرده اند؛ در عسلویه در ساعت ۵ عصر جمعی از كارگران در مكان تعیین شده توسط خودشان تجمع میكنند كه نیروهای سپاه با لباس شخصی به صورت گسترده محل را در محاصره ی خود درآورده اند و با رفت و آمد مكرر خودروهای نظامی قصد ایجاد رعب و وحشت در بین كارگران را داشته اند؛ در اصفهان و در صنایع فولاد، در شاهین شهر، در شهر‌كرد به همت جمعی از كارگران مراسم هایی متناسب با شرایط امنیتی به توسط كارگران برگزار شده است؛ در شهرهای مهاباد،پاوه، کامیاران، اراك ،بندر امام، بانه، دماوند،تبریز(از جمله با با پخش تراکت در شهر)،اهواز(در مرکز شهر)،رامهرمز،ایذه، اندیمشک، رشت، تهران(پخش تراکت و برچسب در شهر و چند مراسم در داخل و خارج شهر و درجمع های کارگری)،كرج،نقده به توسط كارگران و به ابتكار خودشان مراسم‌هایی در محیط های مختلف از جمله در شهر ها و یا بیرون شهر و یا در خانه ها برگزار شده است؛ در شهر شیراز تعدادی از كارگران در مقابل اداره ی كار این شهر تجمع كرده اند كه نیرو های امنیتی با لباس شخصی به طور گسترده در میان جمعیت حاضر بوده اند؛در شهره ایی فعالین کارگری و کارگرانی چند دستگیر و زندانی شده اند و در برخی شهرها پرتاب گاز اشک آور در میان حاضرین در مراسم ها و یا ضرب و شتم و برخورد فیزیکی با آنها نیز گزارش شده است. 
به طور عمومی در سال ٩٠ مراسم ها به طور گسترده تری نسبت به سال های قبل و به توسط كارگران و با اعتراض به وضعیت كارگران برگزار شده است و مشخصا در سال ٩٠ ابعاد اعتراض در محل های كار و در نقاطی كه پیشتر كارگران كمتر دست به اعتراض میزده اند در روز جهانی كارگر امسال افزایش عینی داشته است؛ تاكید شورای برگزاری بر این است كه سنت اعتصاب در محل های كار باید توسط فعالین و پیشروان در میان كارگران بیشتر و بیشتر تشریح گردد تا از خلال این تمرین عملی اتحاد كارگران و در بسط و گسترش مدت زمان و سازمان‌یافتگی و برنامه دار بودن اعتصاب ها روند تشكل یابی و سازمانیابی نیز در میان كارگران به طور گسترده تری بسط و ترویج گردد. 
شورای برگزاری مراسم اول ماه مه سال ٩٠ ضمن دعوت از كارگران، فعالین كارگری و هر نهاد، تشكل، سازمان، رسانه و گروهی كه در امر مبارزه ی طبقاتی برای خود قائل به ایفای نقش است دعوت میكند تا با گستردگی و عمق بیشتر به تعمیق مبارزات كارگران یاری رسانند؛ به زعم ما مطالبات ٨ گانه‌ی اعلام شده توسط این شورا اهم مواضع و مطالبات طبقه ی كارگر ایران است كه البته ماهیتن و با استناد به بند هایی از همین مطالبات ٨ گانه ربط ارگانیك مبارزات جنبش كارگری ایران به مبارزات كارگران دیگر كشور ها را نیز معین مینماید. 
همانگونه كه در بیانیه های یك و دو نیز اعلام كرده ایم برای فعالین و پیشروان طبقه ی كارگر در شرایط جاری افشای هر چه بیشتر سیاست های اقتصادی دولت سرمایه داری ایران باید در دستور كار قرار گیرد و در مقابل شعار " سال ٩٠ سال جهاد اقتصادی" باید امر گسترش و تقویت " ستیز طبقاتی در سال٩٠ " را در دستور كار خود قرار داد؛ مایلیم بار دیگر این نکته را به پیشروان طبقه ی کارگر باز- یادآوری کنیم كه ضمن این كه دستاوردها و شیوه های مبارزات و تشكل ها و فعالیت های علنی باید بیشتر و بیشتر تقویت گردد اما تمامی عرصه ها و اشكال مبارزه نباید به شكل علنی و در دسترس سرمایه داری قرار گیرد و نیاز است تا بخشی از كارگران پیشرو در قالب كمیته ها و هسته های غیر علنی به پیشبرد جنبه هایی از مبارزه بپردازند. واما اساسی ترین نکته ی مد نظر ما که محوریتی اساسی در مبارزه و ستیز طبقاتی دارد تاکید بر مبارزه با روند افزایش سازمانیابی و تشکل یابی است:هرگز و هیچ گاه این تایید و تكرار خالی از فایده نیست كه برای دستیابی به مطالبات و خواسته ای طبقاتی خود (و از جمله مطالبات 8 گانه ی اعلام شده توسط این شورا ) جز تقویت روند تشكل یابی و سازمانیابی طبقاتی وتقویت توازن قوا به نفع كارگران چاره ای دیگر وجود ندارد. برای درك علت این تاكید، همگان را به مقایسه ی رویكرد مستتر در مواضع و مطالبات 8 گانه ی این شورا با سایر مطالبات منتشر شده ای كه برای طبقه ی كارگر تجویز میشود دعوت میكنیم. آنجا‌ها‌یی كه برای كسب این یا آن مطالبه به جای تاكید بر كسب آن به شیوه ی سازمانیافته و با توازن قوای طبقاتی به نفع کارگران، خواسته ی مورد نظر تنها و تنها اعلام میشود و پیدا نیست كه آیا سرمایه داری قرار است این خواسته را اعطا كند یا چاره ای جز این نیست كه دست كم به حیث عناصر پیشرو طبقه ی كارگر و در مقام تبلیغ رویكرد صحیح تر علاوه بر تاكید بر این مطالبه و خواسته همزمان یگانه شیوه ی دستیابی بدان را نیز اعلام نمود؟ میبینیم كه مثلا برای لغو قرارداد موقت گفته میشود "ما خواهان لغو قرارداد موقت هستیم" و این رویكرد در اول ماه مه توسط بخشی از فعالین و پیشروان صدور و ترویج میشود در حالی كه پیشتر از این زمان ، كارگران پتروشیمی ماهشهر و تبریز نه در بعد تبلیغ و ترویج، بلكه عملن برای لغو قراردادهای موقت از مرحله ی خواستن و آرزو كردن و چشم انتظاری از ترحم سرمایه داران عبور كرده اند و با اعتصاب و اعمال قدرت طبقاتی قراردادهای موقت را به كنار میگذارند. اكنون با داشتن مثال پیش گفته به رویكرد نهفته در اولین مطالبه از مطالبات ٨ گانه ی شورای برگزاری كه در باره ی لغو قرار داد موقت است دقت كنید؛ درست به همین دلیل است كه ما تمامی كارگران و فعالین و پیشروان كارگری را به ترویج و تثبیت رویكرد های رادیكال ،آنهم در شرایط بسیار حساس كنونی دعوت میكنیم.حذف یارانه ها،قراردادهای موقت،شرکت های پیمانکاری،دستمزد های فلاکت بار،بیکاری های گسترده،کاستن امکانات بیمه ای و درمانی،سرکوب هرگونه بیان و اعتراض و تجمع وسرکوب فعالین و تشکل های کارگری،گسترش فقر،فشارهای مضاعف بر زنان،افزایش کودکان کار،تخریب و نابودی منابع طبیعی و بحران های زیست-محیطی و ...به دلیل حملات گسترده تر نظام سرمایه داری هر روز بیش از پیش در افزایش است. ما تلاش خواهیم كرد در مقاطع گوناگون در حد توان خود در ارتباط با موضوعات مختلف مرتبط با مبارزه ی طبقاتی اعلام نظر كنیم زیرا كه برای كارگران، هر روز باید روز تقویت ستیز طبقاتی و افزایش و تقویت سازمانیابی طبقاتی باشد؛ از منظر ما هر روز باید برای كارگران جهان روز جهانی كارگر و تقویت و همبستگی داخلی و بین المللی طبقه ی كارگر باشد.

زنده باد همبستگی بین المللی طبقه ی كارگر

شورای برگزاری مراسم روز جهانی كارگر ایران - سال ٩٠

1may1390@gmail.com

١٨ تیرماه ١٣٩٠
اهم مواضع و مطالبات هشت گانه‌ی کارگران ایران - سال ١٣٩٠
١- ما کارگران برای مقابله با قراردادهای موقت، سفید امضا و قراردادهای شرکت‌های پیمان‌کاری با اتحاد و آگاهی و با ایجاد تشکل های خود دست به مبارزه خواهیم زد. 
٢- حذف یارانه‌ها هجوم به سفره‌ی خالی کارگران است؛ ما ضمن گسترده کردن اقدام برای نپرداختن قبض‌های آب، برق، تلفن و گاز از هر طریق ممکن دیگر و به صورت متحد و متشکل با این اقدام و طرح ِ ضد کارگری مبارزه خواهیم کرد. 
٣- ما اعلام و تعیین حداقل دستمزد ٣٣٠ هزار تومان که چندین برابر زیر خط فقر است و توسط نهاد سرمایه‌داری شواری‌عالی کار تعیین شده و نیز روش ضد کارگری و خائنانه‌ی سه جانبه گرایی را محکوم می‌کنیم؛ در روش سه جانبه گرایی، مذاکره و توافق بین نمایندگان کارفرمایان و نماینده دولت (که همگی از طبقه‌ی سرمایه‌دار هستند) از یک سو و ازسوی دیگر نماینده‌ی کارگران انجام می‌گیرد و کارگران در مقابل دو رای سرمایه داری بازنده خواهند بود. ما اعلام می‌داریم که افزایش دستمزد با خواهش و توافق و مذاکره حاصل نمی‌شود. کارگران باید با اعتراض و نمایش قدرت و اعتصاب و با مبارزه‌ی متشکل و متحد دستمزدهایی متناسب با استاندارهای زندگی را به سرمایه‌داری تحمیل کنند. 
۵- کارگران و فعالان کارگری زندانی باید آزاد شوند و ما هر گونه دستگیری، اخراج و تحت فشار قرار دادن کارگران را محکوم نموده و به صورت گسترده برای آزادی آنان مبارزه خواهیم کرد. ۵- ما کارگران برای دست‌یابی به آزادی بیان، آزادی تشکل، تحزب، اعتصاب، آزادی قلم و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و پایان یافتن احکام ضد انسانی اعدام ،همزمان با دیگر مطالبات‌مان مبارزه خواهیم کرد. 
٦- پیروزی کارگران جز با اتحاد متشکل و سازمان‌یافته‌ی تمامی اقشار طبقه‌ی کارگر اعم از کارگران صنعتی، معلمان، پرستاران، کارگران بخش خدمات، معادن، کارگران کشاورزی و ... ممکن نیست. ما کارگران در هر صنف و رسته ضمن اتحاد با تمامی اقشارهم طبقه ای مان در طبقه ی کارگران ایران و منطقه و حمایت از مطالبات کارگران مهاجر در ایران از جمله کارگران افغانی ،خود را متحد و پشتیبان مبارزات کارگران در سراسر جهان می‌دانیم. 
٧- ما برای دست‌یابی به مطالبات اقتصادی-سیاسی خود بر علیه تمامی جناح‌ها و حاکمیت‌های داخلی و خارجی سرمایه‌داری اعم از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب در ایران و اعم از دولت‌های سرمایه‌داری آمریکا،چین، روسیه، اروپایی و ... تنها و تنها با اتکا بر نیروی طبقاتی کارگری خود، مبارزه خواهیم کرد. 
٨- نظام سرمایه‌داری از تبعیض جنسیتی-اقتصادی- سیاسی- اجتماعی علیه زنان بهره و سود می‌برد، همچنین کار کودکان منبع سود‌های سرشار برای نظام انگلی سرمایه داری‌ست؛ ما ضمن محکوم کردن هرگونه تبعیض جنسیتی علیه زنان ،برای متشکل کردن هر گونه مبارزه برای دست‌یابی زنان به مطالبات ویژه ی زنان و نیز مطالبات طبقاتی شان و نیز برای تقویت جنبش لغو کار کودک از هیچ مبارزه‌ای فروگذار نخواهیم کرد.

تیر ۱۷، ۱۳۹۰

قطعنامه مصوب کنگره نهم حزب كمونيست ايران/درمورد جنبش دانشجويي ايران

دوره سوم بسوی سوسیالیسم 1 1386
=====================================================
چشم انداز و وظايف

1. بستر شکل گیری وعروج جنبش دانشجویی را بر خلاف جنبشهای اجتماعی دیگر نمی توان به مولفه مادی نیرومندی در جامعه ارجاع داد تا نفع مشترکی که بر این اساس برای " دانشجو" شکل می گیرد را بتوان مبنای ابژکتیو وحدت این جنبش محسوب داشت . بنابراین موقعیت کنونی جنبش دانشجویی در سطح دنیا در گرو فرارفتن این جنبش از مطالبات خاص یک قشر و یک صنف و ایفای نقشی با خصلت سیاسی بر مبنای مطالبات عمومی در ابعاد جامعه بوده است. بنا بر این ویژگی پایه ای، جهت گیری سیاسی و محتوای مطالبات جنبش دانشجویی را نمی توان با استنتاج از منافع عینی قشر دانشجو تحصیل نمود. خطوط و گرایشهای موجود در جنبش دانشجویی همواره انعکاسی از صف بندیهای سیاسی و طبقاتی موجود در سطح جامعه بوده اند. بر همین مبنا می توان به این واقعیت اشاره کرد که برخلاف جنبش زنان که زمینه شکل گیری فمینیسم شد و یا جنبش دهقانی که نارودنیسم و سوسیالیزم دهقانی را از دل خود بیرون داد، نیم قرن تاریخ جنبش دانشجویی در سطح جهان نشان می دهد که این جنبش محمل شکل گیری ایدئولوژی و مکتب سیاسی و اجتماعی خاصی نبوده است . مثلا با وجود اینکه گرایش غالب در جنبش دانشجویی در بسیاری از مناطق جهان در مقاطع مختلف چپ و مارکسیستی بوده است اما بر مبنای همان ویژگی فوق الذکر دلیلی ندارد که این قانون در تمام موارد صادق باشد و فی المثل گرایش غالب در بین دانشجویان دراروپای دهه 30 قرن بیستم فاشیزم بوده است و یا در جنبش دانشجویی کشورهای اروپای شرقی در دو دهه پایانی قرن گذشته ، لیبرالیسم دست بالا را داشته است.

2. در کشورهای اختناق زده و در دوران حاکمیت استبداد و اختناق ، دانشگاه و جنبش دانشجویی به مرکز اعتراض و محیط سیاسی- فکری پیشتاز در جامعه مبدل می شود. دلایل این پیشتازی را باید در مولفه هایی مانند امکان بروز ساده تر و کم هزینه تر اعتراض در دانشگاه ، نشاط سیاسی و فعالیت بیشتر دانشجویان بمثابه قشری هنوز تثبیت نایافته در نظم اجتماعی ، بالا بودن هزینه سرکوب اعتراضات دانشجویی برای حکومت و ... جستجو کرد. اعتراض و فعالیت سیاسی در دانشگاه مستقیما به جامعه کانالیزه می شود و تاثیر و بسامدی بسیار فراتر از ابعاد دانشگاه می یابد. در چنین بستری دانشگاه به محل تجمع فعالین و گرایشهای گوناگون اپوزیسیون و حضور نمادینشان و همین طور جایگاه رقابت ، مانور و تعیین وزن اجتماعی تقریبی آنها بدل می شود.

3. جنبش دانشجویی ایران در نیم قرن اخیر بمثابه جنبش پیشتاز اجتماعی عمل کرده است . شکل گیری و رشد اولیه این جنبش درصور نخستین آن بعد از تاسیس دانشگاه تهران (1313) یکسره و اساسا به واسطه فعالیت نیروهای چپ در بین دانشجویان مشغول به تحصیل در داخل و خارج ایران صورت پذیرفت و از همان ابتدای تولد مهر چپ را بر پیشانی داشت . محیط های دانشگاهی و کانون های دانشجویی تاریخا بیشترین کادر و فعال جانفشان را به جنبش چپ ایران تقدیم کرده اند و همواره یکی از پایگاهها و سنگرهای عمده نیروهای چپ بوده اند . از همان آغاز فعالیتهای دانشجویی تا آستانه دهه 40 شمسی به غیر از نیروهای چپ تنها جریانی که در ابعادی بسیار کوچکتر و محدودتر فعالیتی متشکل و هماهنگ را در دانشگاه پیش می بردند، نیروهای ناسیونالیست مذهبی متشکل در "انجمنهای اسلامی دانشجویان " بودند که با برافراشتن پرچم مبارزه با " الحاد " و " ماتریالیسم " ، هدف عمده خود از فعالیت سیاسی را مقابله با نفوذ روز افزون گرایشهای چپ در بین دانشجویان تعریف کرده بودند و در این راستا از حمایت ضمنی رژیم سلطنتی نیز برخوردار بودند . حدود یک دهه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و بر قراری اختناق مطلق و از جمله سرکوب شدید فعالیتهای دانشجویی ( که واقعه 16 آذر 1332 را می توان نماد بارز آن دانست ) و به واسطه افزایش تعداد دانشجویان و مراکز دانشگاهی و باز شدن درب دانشگاهها به روی فرزندان طبقات و اقشار فرودست در نتیجه تحولات اجتماعی ایران پس از اصلاحات ارضی ، جنبش دانشجویی با انرژی و توان بیشتری مجددا در دهه های 40 و 50 پا به عرصه فعالیت سیاسی نهاد و در همبن دوره محمل و بستر رشد و شکل گیری جریانات چریکی گردید . گرایش های مختلف چپ و شاخه های گوناگون اسلام سیاسی با جهت گیری مشترک ضد استبدادی – ضد امپریالیستی خطوط اصلی این جریانات در این دو دهه را شکل می دادند . پس از انقلاب بهمن 57 دانشگاه به سنگر و یکی از مراکز اصلی مبارزه و مقاومت نیروهای چپ و آزادیخواه تبدیل گرديد و در هر مرکز و دانشگاه و دانشکده اش نیروهای " طرفدار طبقه کارگر " اعلام موجودیت نمودند. در اردیبهشت 1359 سرکوب و تصفیه خونین و وحشیانه ای از طرف نیروهای ارتجاعی اسلامی و لیبرال حاکم بامیدان داری انجمن های اسلامی دانشگاهها ( دفتر تحکیم وحدت ) با هدف تصفیه دانشگاه از نیروهای چپ تحت عنوان " انقلاب فرهنگی " به راه افتاد که به عنوان مقدمه ای برای سرکوب و کشتار خونین در سطح جامعه در دهه 60، رخوت و رکود را تا میانه دهه 70 بر فضای فعالیتهای دانشجویی تحمیل نمود. در این دوره جنبش دانشجویی در یک دوره ( 80-1376) و باز با محوریت و تحت هژمونی انجمنهای اسلامی دانشگاهها ( دفتر تحکیم وحدت ) بخت خود را با اصلاح طلبان حکومتی آزمود و به عنوان عمده ترین و فعال ترین پایگاه اجتماعی این جریان عمل کرد . پس از آن انجمنهای اسلامی ( دفتر تحکیم وحدت ) دچار انشقاق و چند دستگی های پیاپی بر سر دوری و نزدیکی به باندهای قدرت و تضعیف عمومی شدید گردیدند و بخشی از بقایای آن به محوری برای خط لیبرالیسم و رفراندوم و ... بدل گشت که این وضعیت تا کنون ادامه داشته است . دور جدید فعالیت و احیای مجدد چپ در جنبش دانشجویی در حدود سال 1382 و از کانال نشریات و محافل رو به گسترش دانشجویی روی داد که به تدریج منجر به شکل گیری نسل جدیدی از فعالین چپ ، قطبی کردن فضای جنبش دانشجویی حول محورهای اصلی این دوره از جدال طبقاتی در ایران ( سوسیالیسم – لیبرالیسم ) و محوریت فعالین چپ در آکسیونهای دانشجویی گردید ( نمونه های بارز آن مراسم های 16 آذر و نیز8 مارس سال گذشته بودند ).رشد و گسترش فعالیتهای دانشجویان چپ درهمین مدت کوتاه فعالیت ( حداکثر 4 سال) تاثیرات بسیارمهم و مثبتی برموقعیت عمومی چپ درجامعه گذاشته است .

با تمرکز بر سطوح کنکرت سیاسی می توان به این استنتاج رسید که برجسته ترین خصیصه جنبش دانشجویی ایران در مقطع کنونی را مانند هر جنبش اجتماعی دیگری بیش از هر عامل دیگری قرار گرفتن در کنار یکی از دو افق اصلی طبقاتی موجود در جامعه شکل می دهد . این واقعیت بازتاب مرحله کنونی مبارزه طبقاتی در سطح جامعه در این جنبش است و جنبش دانشجویی را در معرض انتخاب بین دو گزینه سیاسی متعلق به دو طبقه اصلی جامعه ایران ( بورژوازی – طبقه کارگر) یعنی لیبرالیسم و سوسیالیسم قرار داده است . هر گونه "وحدت طلبی " در شرایط کنونی تحت هر عنوانی با به یاد آوردن این نکته که هیچ گونه پایه مادی و ابژکتیو هم برای این "وحدت " وجود ندارد، به محملی برای ضمیمه کردن یکی از این گرایشها به زائده اجتماعی گرایش دیگر بدل می شود. در بطن چنین شرایطی مدتی است که تعریف و تثبیت یک راهبرد مستقل و روشن چپ عنوان مقدمه لازمی برای تبدیل به یک جریان خودآگاه و متشکل به ضرورتی اساسی برای بخش چپ جنبش دانشجویی بدل شده است.

4. جنبش دانشجویی به عنوان جریان سیاسی و فکری پیشرو در جوامع اختناق زده برای مشخص نمودن تکالیف و دستور کار خود باید به جامعه رجوع کند و مطالبات دموکراتیک موجود در سطح جامعه را به پیگیرترین و رادیکال ترین شکل معرفی و طرح و نمایندگی کند و مورد حمایت قرار دهد. رادیکال ترین و عمیق ترین مطالبات دموکراتیک جامعه ایران در شرایط کنونی در حیطه خواسته های جنبشهای اجتماعی مختلف بروز و ظهور یافته است . بنا براین بخش چپ جنبش دانشجویی در مقابل انواع مختلف استراتژی های دست راستی که در مقابل این جنبش مطرح می گردند، باید گزینه رجوع به جنبشهای اجتماعی را، با هدف تقویت قطب چپ و سوسیالیستی ، طرح و معرفی و مشخصا جنبشهای کارگری ، زنان، رفع ستم ملی در کردستان و دفاع از آزاديهاي دموكراتيك در سطح جامعه را در این راستا مد نظر خود قرار دهد. در این حالت جنبش دانشجویی به حیطه ای بدل می گردد که بدنه و بافت وظایف و مشغله هایش را امور مربوط به جنبشهای اجتماعی دیگر تشکیل می دهند.

5. معمولا هرجا از رابطه چپ با جنبش دانشجویی صحبت می گردد، بلافاصله ادبیات و جریان " چپ نو " و مکتب فرانکفورت و افرادی نظیر مارکوزه و هابرماس و آدورنو و در فضای فکری و سیاسی ایران جریانات چریکی به اذهان متبادر می گردند . در مقابل اما ، کمونیستها قصد بنیاد نهادن سنت و شیوه فعالیت مستقل و ویژه خود در عرصه جنبش دانشجویی را دارند . برخورد کمونیستها به جنبش دانشجویی در سطح برخورد با جنبش های اجتماعی غیر کارگری ( جنبشهای دموکراتیک ) است. در این دیدگاه اعتقاد به مکان یگانه طبقه کارگر در پیشروی سوسیالیسم به معنای اهمیت قائل نشدن به جنبشهای اجتماعی حق طلبانه دیگر نیست . مهم در اینجا تبیین و تعریفی است که از جایگاه مبارزات این جنبشها و رابطه آن با جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر ارائه می گردد. طبقه کارگر در مبارزات خود به سطوح اقتصادی بسنده نمی کند و آن را معطوف به فاز سیاسی به منظور کسب قدرت دولتی می نماید . ضرورت توجه به مسایل و مبارزات حق طلبانه جنبشهای اجتماعی از همینجا یعنی سطح استراتژی سیاسی طبقه کارگر نشات می گیرد . بدین معنا که طبقه کارگر از جهت منفعت مبارزه سیاسی خود برای کسب قدرت سیاسی کاملا ذی نفع است که این جنبشها درگیر یک مبارزه انقلابی علیه دولت موجود باشند. بنابراین فعالین کمونیست در جنبش دانشجویی ، این جنبش را به ظرفی برای طرح و تبلیغ اتحاد جنبشهای اجتماعی به محوریت طبقه کارگر مبدل می سازند.

6. تثبیت استراتژی کمونیستها در جنبش دانشجویی و تامین هژمونی آنها بر این جنبش ، در گرو تقابل دائمی در ابعاد عملی و نظری با استراتژیهای طبقات دیگر و اثبات کارایی بیشتر و برتری راهبرد کمونیستی نسبت به آنها ست. تا کنون راهبردهای بورژوایی و لیبرالی گوناگونی در سطح جنبش دانشجویی مطرح گشته اند که از جمله اند : دموکراسی خواهی ( که از سوی فعالان دانشجویی و انجمنهای اسلامی طرفدار جبهه مشارکت و اصلاح طلبان حکومتی بمثابه اسم رمزی برای اتحاد با این جریانات و برقراری هژمونی دوم خرداد بر جنبش دانشجویی مطرح می گردید ) ، رفراندوم و "انقلاب" رنگی ( که نشانه ای از قطع علاقه شاخه هائی از دفتر تحکیم وحدت از دوم خرداد و گرایش آنها به لیبرالیسم سکولار بود) ، حمایت آشکار از حمله آمریکا ( که از سوی شاخه های نئوکان جریان لیبرالیسم در جنبش دانشجویی مطرح می شود ) وسرانجام آخرین آنها : دوری از قدرت و دیده بانی جامعه مدنی . راهبرد اخیر اگر چه به عنوان مفر و دستاویزی برای دفع الوقت و به تاخیر انداختن انتخاب بین حمایت صریح از استراتژی منطقه ای آمریکا( کاری که برخی از رهبران سابق دفتر تحکیم وحدت هم با سخنرانی در کنگره آمریکا به آن راه رفتند) و ضمیمه شدن به جبهه مشارکت و اصلاح طلبان حکومتی مطرح شده است اما خود بر یک تبیین لیبرالی متکی بر الزامات "گذار به مدرنیته و دولت مدرن " است و نهایتا معنایی جز برقراری هژمونی لیبرالی بر جنبش دانشجویی ندارد. یکی از وجوه اشتراک تمام این راهبردها این است که حرف و برنامه ای برای جنبشهای توده ای و اجتماعی ندارند و آنها را در محاسبات استراتژیک خودشان منظور نمی کنند. توجهی هم اگر به آنها صورت می گیرد عمدتا از سر تبلیغات و یا فشار واقعیات اجتماعی است. در مقابل کمونیستها به پیگیرانه ترین وجه به طرح این مساله و تاکید بر آن می پردازند که اتحاد جنبشهای توده ای حول جنبش کارگری است که توان ایجاد دگرگونی های بنیادی در جامعه را دارد . بدین طریق است که کمونیستها مسیر فعالیت خود در جنبش دانشجویی را از بستر عمومی مدرنیته و سکولاریزم مطلوب لیبرالیزم که زمینه اجتماعی پیشبرد راهبردهای لیبرالی را شکل می دهد جدا می سازند .

7. بخش چپ جنبش دانشجویی در کنار وظیفه راهبردی فوق الذکر باید به راه انداختن یک جنبش فکری نیرومند و یک سنت سیاسی و روشنفکری نیرومند حول آرمانهای سوسياليستي را در دستور کار داشته باشد . نخست از بعد تبلیغ جهان بینی سوسیالیستي و دفاع از اعتبار علمي آن به ویژه در محیطی مانند جنبش دانشجویی که به دلیل نوع دغدغه های آن ، حضور و دخالتگری قدرتمند در فعالیتها و جدالهای نظری و ایدئولوژیک یک رکن اساسی رشد و پیشروی اجتماعی و جلب سمپاتی توده دانشجویان و تربیت کادرهای چپ محسوب می گردد . دوم از بعد مقابله با لیبرالیسم ایرانی به عنوان مهمترین وظیفه مارکسیستها در جدال ایدئولوژیک در دوره کنونی و احتمالا تا یک دوره طولانی که فعالین دانشجویی چپ به علت سر و کار داشتن سیستماتیک با مشغله های فکری در موقعیت مناسبی برای پرداختن به آن هستند. برون داد های این محور از فعالیت دانشجویان چپ بدون تردید خصلت عمومی خواهد یافت و تاثیرات سیاسی بلا واسطه خود را در عرصه ای فراتر از جنبش دانشجویی آشکار خواهد ساخت . فی المثل به شکل خاص نقد ریشه ای لیبرالیسم می تواند بزرگترین خدمت فعالین چپ جنبش دانشجویی در کنار زدن موانع ذهنی پیشروی جنبش کارگری باشد. به طور کلی در عرصه جدالهای فکری و نظری اجتماعی سوسیالیسم به میزان عمق نقدش به لیبرالیسم به عنوان ایدئولوژی مسلط بر فضای روشنفکری ایران خود را استوار خواهد ساخت . و این نکته ای بسیار اساسی در تشخیص اولویتهای اصلی جدالهای نظری در دوره کنونی است .

8. كار روشنگرانه در مورد سوسیال دموکراسی و رفرمیسم و نمایندگان سیاسی آنها به عنوان شاخه ای از لیبرالیسم ایرانی از اهمیت ویژه ای برای فعالین چپ در جنبشهای اجتماعی مختلف و از جمله جنبش دانشجویی برخوردار است . به ویژه که آنها با استفاده از ادبیات و نمادها و تعابیر و شعارهای ظاهرا "چپ" و فی المثل طرح مسایلی نظیر "وحدت نیروهای سکولار چپ و راست " ، " اتحاد سرنگونی طلبان" ، " ائتلاف همه نیروهای دموکراسی خواه " و ... می کوشند استراتژی روشن طبقاتی بخش چپ جنبشهای اجتماعی را مخدوش و متزلزل نمایند و با ایجاد شکاف در این بخش از جنبشهای اجتماعی و تضعیف آن مطلوبیت سیاسی خود را برای بورژوازی در مقطع کنونی تامین نمایند و القابی نظیر " چپ دموکرات و نواندیش " را دریافت دارند .

9. در شرایطی که از یکسو بخش بزرگی از بدنه و پایگاه جنبش دانشجویی را دختران و زنان تشکیل می دهد و از سویی دیگر بخش اعظم فعالين جنبش زنان را دانشجويان و جوانان تشکیل می دهند ، طبیعتا مسایل جنبش زنان از اهمیت بسیار بالایی برای جنبش دانشجویی بر خوردار می باشد و باید از پتانسیل اعتراضی بالایی که قاعدتا حضور جمع کثیری از دختران و زنان در دانشگاه به شکل حداقل بالقوه ایجاد می کند بهره برداری کند . از اينرو لازم است که بخش چپ جنبش دانشجویی بخشی از نیروی خود را به شکل تخصصی و سیستماتیک به مسایل جنبش زنان اختصاص دهد و به امر تقویت قطب چپ و رادیکال جنبش زنان و خط اتحاد با جنبش کارگری در بین صفوف این جنبش و مقابله با گرایش راست و لیبرال یاری رساند .

10. توجه به مساله رفع ستم ملی و جنبش رفع ستم ملی در کردستان باید در برنامه بخش چپ جنبش دانشجویی قرار داشته باشد . دراین راستا نقد بنیادین ناسیونالیسم و شووینیسم ایرانی و ناسیونالیسم در ميان مليتهاي تحت ستم از اهمیت بالایی برخوردار می باشند و در مقابل باید به طرح و تبلیغ پیگیرانه آلترناتیو انسانی و سوسیالیستی برای رفع ستم ملی پرداخت . بخش چپ جنبش دانشجویی باید حرکت برای تبدیل بخش عمده ای از بدنه جنبش دانشجویی را به مجموعه ای از جزایر ملي ( تحت عناوینی نظیر " جنبش دانشجویی کردی " و " جنبش دانشجویی ترکی " و ... ) روندی مضر و خطرناک به حال پیشبرد مطالبات دموکراتیک این جنبش ارزیابی کند و به نقد اساسی آن همت گمارد. این وظیفه البته بیش از همه بر دوش فعالین دانشجویی چپ و آزادیخواه منتسب به مليتهاي مختلف و بخشی از جنبش دانشجویی که در مراکز دانشگاهی واقع در این مناطق فعالیت می کنند ، سنگینی می کند.

11. جنبش دانشجویی به دلیل بافت خود در عین حال به شکلی طبیعی توانایی آن را داراست بمثابه نماینده و بخش آگاه تر و سازمان یافته تر جنبش اعتراضی جوانان در ایران که در معرض انواع و اقسام فشارها ی خرد کننده و تضییقات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و ... است عمل کند . لازم است که جوانان و دانشجویان چپ و کمونیست ضمن حمایت قاطعانه و پیگیر از رهایی فرهنگی جوانان ایران و حق آنان در انتخاب شیوه های نوین و مدرن و جهاني تنظیم حیات فردی، با زدن برچسبهای جهت دار نظیر " جنبش خلاصی فرهنگی " و " جنبش سبک زندگی " و ... بر تحرکات و جنبش اعتراضی جوانان ایران و مطالبات آنها که متضمن تقلیل خواسته های جوانان به وجوه صرفا فرهنگی ( در راستای خطوط لیبرالی بر اساس نیازهای جوانان طبقات دارا و به اصطلاح "طبقه متوسط") و نادیده گرفتن کامل نیازهای اقتصادی و معیشتی و رفاهی جوانان کارگر و فرزندان این طبقه و سایر اقشار فرودست می باشد، به مقابله برخیزند.

12. بخش چپ جنبش دانشجویی ضمن عبور آگاهانه و هدفمند از مرحله اثبات وجود و حضور به مرحله پاسخ به " چه باید کرد ؟" های این دوره که در بخشهای قبل به الزامات و محورهای آن اشاره شد ، باید در اندیشه طراحی ابزارها و روندها و نهادهایی برای نظم و تداوم بخشیدن به فعالیتهای خود و متمرکز ساختن انرژی خویش بر اهداف اصلی اش باشد . بخش چپ جنبش دانشجویی باید سنتی را پی ریزی کند و زیر ساختهایی را طراحی کند که هم امکان انعکاس وسیع پیشروی چپ در جنبش دانشجویی را فراهم کند و آن را به یک فاکتور تاثیر گذار در معادلات سیاسی بدل نماید و هم در شرایط فقدان تشکل مخصوص دانشجویان چپ ( که قاعدتا مهمترین فاکتور برای تداوم و تثبیت یک سنت در جنبش دانشجویی است) امکان تداوم حضور خود را در جنبش دانشجویی با توجه به خصلت سیال ترکیب انسانی این جنبش تامین نماید .

13. اگر مقوله "ارتباط و اتحاد بین جنبشهای اجتماعی " که امروزه به نرم رایجی در مباحث گوناگون مربوط به این جنبشها بدل شده است ، قرار است از سطح ارتباطات متقابل و مستقیم و غالبا محدود جنبشی فراتر رود و به یک همبستگی نیرومند در سطح استراتژی سیاسی بدل گردد ، نیاز به یک تعین حزبی و تشکل سیاسی به عنوان کانالی برای هماهنگ کردن این امور حول یک سیاست و استراتژی طبقاتی و نمایندگی این مطالبات در سطح سیاسی دارد . به تعبیری دیگر پیشبرد سریع و بهینه محورهایی که در موارد بالا بر شمرده شد و به ثمر رساندن آنها بدون وجود یک تحزب کمونیستی که بمثابه مفصل اتصال و مرکز هماهنگی تمام وجوه فعالیتهای فوق عمل می کند ، کاری بس دشوار و بهتر است بگوییم ناممکن است . حزب کمونیست ایران می کوشد ظرف پیشبرد چنین وظایفی در راستای اتحاد جنبشهای اجتماعی گوناگون حول محور طبقه کارگر باشد و این جنبشها را در جدالهای سخت و دشوار آتی در عرصه سیاسی و در جدال بر سر کسب قدرت سیاسی نمایندگی نماید و ظرفیت ها و توانایی های به ثمر رساندن چنین وظایفی را در خود ایجاد نماید . امروز دفاع از موجودیت حزب کمونیست ایران و یاری رساندن به آن و عضویت در آن دفاع ازسنگر و ابزار امکان دخالتگری جنبشهای اجتماعی و در قلب آنها جنبش کارگری در جدالهای سیاسی عمده آتی بر سر سرنوشت جامعه و مطالبات آزادیخواهانه و برابری طلبانه خواهد بود . به حزب کمونیست ایران بپیوندید !