مهر ۲۴، ۱۳۸۹

جنبش دانشجویی، افق و چشم انداز

حامد سعیدی

کوتاه در باب عروج جنبش چپ دانشجویی
جنبش دانشجویی که در نیم قرن اخیر یکی از جنبشهای پیشتازو رادیکال اجتماعی بوده است اکنون و بعد از طی کردن فراز و نشیبهای فراوانی وارد دوره مهمی از مبارزات اجتماعی در فضای سیاسی ایران شده است. گرایش چپ و سوسیالیستی جنبش دانشجویی در این مقطع از مبارزه سیاسی، خود از یک طرف نتیجه برآمد مبارزات طبقاتی و پیشروی جنبش کارگری و از طرف دیگر نتیجه بن بست استراتژیک دفتر تحکیم وحدت و جریانات رفراندوم طلب سکولار بوده است. در دوران حاکمیت رژیم شاه، دانشگاه‌های ایران همیشه مرکز فعالیت های فکری و سیاسی چپ بوده است و اکثر رهبران و چهره‌های شناخته شده تاریخ چپ ایران از دل دانشگاه بیرون آمده‌اند. از طرفی دیگر به موازات حضور فعالین چپ در دانشگاه، همواره گرایشات دیگری از جمله انجمن‌های اسلامی، لیبرالها و غیره که هر کدام برای کنترل و تحمیق جنبش دانشجویی، و تضعیف گرایش چپ در دانشگاه تلاش کرده اند در درون دانشگاه فعالیت داشته اند. لیبرالها‌ در تقابل با مارکسیسم همیشه در تلاش بوده‌اند که خود را به عنوان بهترین آلترناتیو به جامعه معرفی کنند، اما ناکارایی استراتژی و سیاسیت هایشان در مقاطع تاریخی مختلف، این شانس را از آنها گرفته است. از طرفی دیگر تاسیس نخستین انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه تهران نیز پیش از هر هدفی، رویکردی فرهنگی در ستیز با مارکسیسم داشت. رژیم اسلامی سرمایه، بعد از سرکوب خونین انقلاب 57 و با تصفیه دانشگاهها از فعالین چپ و سوسیالیست (انقلاب فرهنگی)، سعی در ریشه کن کردن فعالین سوسیالیست از جامعه و دانشگاه را داشت. اگرچه این سرکوب شدید، جنبش چپ دانشجویی را برای یک دوره با رکود روبرو ساخت، اما رشد مبارزات طبقاتی و کارگری که ریشه در تضاد طبقاتی نظام سرمایه‌داری دارد فضای سرکوب و اختناق را تا حدودی شکست و امکان رشد دوباره جنبش چپ و سوسیالیستی را در دانشگاهها نیز فراهم آورد. در دهه 70 شرایط و فضای سیاسی جامعه، جنبش دانشجویان را در موقعیتی قرار داد تا از شکل فعلی خود خارج شده و با شرایط جدید خود را وفق دهند. بدین سان دفتر تحکیم وحدت به عنوان ستاد مرکزی انجمن‌های اسلامی دانشجویان، شکل سلول‌های تن فرسوده‌ای به نام اصلاح طلبی را به خود گرفتند تا برای مدتی کوتاه بار به آزمون گذاشتن پروژه های اصلاحات بر دوش دانشگاه قرار گیرد.
بن‌بست سیاسی جریان ارتجاعی دوم خرداد و نیز ناکارائی اپوزیسیون راست، سبب شد که جنبش دانشجویی با جبهه دوم خرداد فاصله گیرد و بخشی از بقایای آن به محوری برای مشی لیبرالیسم بدل گشت که تشتت فکری و بی خاصیتیش تا حالا هم ادامه دارد. با شروع تحرکات جنبش کارگری، جنبش دانشجویی با لیبرالیسم به مقابله نظری پرداخت و بدین ترتیب حرکت چپ و سوسیالیستی بار دیگر در دانشگاههای ایران در دهه 80 با اتکا به مبارزات پیگیر و خستگی ناپذیر فعالین خود و با راهبردهای سوسیالیستی، جنبش دانشجویی را از باتلاق و هژمونی لیرالیسم بیرون کشید و دستاوردهای ارزشمندی را به دست آوردند. حرکت دانشجویان چپ با موضع گیری در مقابل استراتژی لیبرالی و با اثبات بیربط بودن آن با خواست و مطالبات طبقات زیر دست جامعه و نیز جنبش‌های پیشرو اجتماعی، برای متحقق ساختن اهداف خود و هموار کردن مسیر برای تغییر جامعه با نیروی طبقه کارگر، استراتژی خود را اتحاد با جنبش کارگری تعریف کرد. گرایش سوسیالیستی در درون جنبش دانشجویی در مسیری قرار گرفته بود که سبک کار و روش های مبارزاتی خود برای بسیج توده دانشجویان را با این استراتژی تطبیق دهد. اما با دستگیری بیش از 40 تن از فعالین جنبش چپ دانشجویی در آستانه 13 آذر 86، ضربه مهلکی بر پیکر جبنش چپ دانشجویی وارد آمد که دستاوردهای دمکراتیکی از جمله انتشار نشریات دانشجویی، ایجاد کمپین کمک مالی به خانواده کارگران زندانی، حضور در محافل و عضویت در کمیته‌ها و نهادهای کارگری، برگزاری اعتراضات، اعتصابات، میتینگ‌های دانشجویی و ... که در چند سال اخیر با مبارزات و تلاش‌های پیگیر فعالین سوسیالیست به دست آمده بود، تضعیف شدند. این مهم جنبش دانشجویی را وارد فاز دیگری از مبارزات خود برای پیمودن مسیر پر از سنگلاخ و پیشبرد اهداف و استراتژی سوسیالیستی در عرصه مبارزاتی کرده است و بطور قطع باید راهکارهای جدیدی نیز پیش روی فعالین دانشجویان چپ قرار گیرد، که پیشروی جنبش توده‌ای و سوسیالیستی تضمین کننده آن خواهد بود.
پیشروی سوسیالیسم در گرو چیست؟
سوسیالیسم نه تنها به مثابه یک آرمان و افق رهایی بخش اجتماعی، بلکه سوسیالیسم یک جنبش طبقاتی و توده‌ای است که طبقه کارگر ستون فقرات آن را شکل میدهد. پیشروی جنبش دانشجویی و سایر جنبش های دمکراتیک اجتماعی در گرو اتحاد استراتژیک آنها با جنبش کارگری خواهد بود. طبعا برای به دست دادن یک راهبرد سیاسی جهت پیشبرد مبارازت سوسیالیستی، درک و شناخت شرایط و مشکلاتی که طبقه کارگر در امر سازمانیابی، تشکلات و مبارزات خود با آن روبرو است کاملا ضروری و تشخیص درست و شناخت واقعی (از دیدگاه مارکسیسم) از شرایط حاضر، میتواند به امر متشکل کردن طبقه کارگر و پیشروی سوسیالیسم یاری رساند.
پیشروی برای کسب دستاوردهای دمکراتیک از دست رفته جنبش دانشجویی نیز در گرو شکستن فضای خفقان و سرکوب است و این مهم در درجه اول در گرو بسیج بدنه جنبش دانشجویی حول خواستهای دمکراتیک است. اتکا به بدنه جنبش دانشجویی و تلاش برای هر چه توده ای تر کردن این جنبش، بخشی از یک استراتژی سوسیالیستی است. اما در سطح جامعه تنها با اتکا به نیروی واقعی و عینی طبقه کارگر، و حضور سازمانیافته و متشکل آن در صحنه سیاسی و در اتحاد با دیگر جنبش های دمکراتیک اجتماعی است که می توان رژیم هار جمهوری اسلامی را به عقب راند.
برای پرداختن به وظایف مهم فعالین چپ و سوسیالیست جنبش دانشجویی، لازم است که ابتدا موقعیت کنونی جنبش کارگری را با اختصار بیان کرد.
نخست اشاره کنم که رشد مبارزات روزمره کارگری، افق و چشم انداز جدیدی را برای کل جامعه باز کرده است. صدها اعتراض و اعتصابات کارگری برای کسب مطالبات صنفی و طبقاتی، مبارزه و فعالیت در جهت تشکل یابی طبقه کارگر، علنی شدن و به میدان امدن بخشی از فعالین و رهبران کارگری، شکل گیری چندین کمیته کارگری و ایجاد سندیکای شرکت واحد واخیرا هم تشکل کارگران نیشکر هفت تپه و برپا کردن مراسمهای اول ماه مه در خیابانها، دستاوردهای مهمی را برای جنبش کارگری داشته است و توازن قوای اجتماعی را در تقابل با رژیم حاکم تا حدودی تغییر داده و رژیم برای مقابله با آن اقدام به سرکوب اعتراضات و به بند کشیدن فعالین و رهبران کارگری کرده است. با اینهمه رشد و پیشروی فعلی جنبش کارگری مختصات خود را دارد و باید به ان پرداخت.
نظام سرمایه داری ایران در روند رو به پیش خود با خصوصی سازیها در سطح سراسری و بحرانهای پی در پی، و در کنار آن اختناق شدید سیاسی منجر به موانع مهمی در جهت پیشروی جنبش کارگری شده است. طبقه کارگر در اسفبارترین شرایط معیشتی دوران مبارزاتی خود قرار دارد،همچنین طبقه کارگر هنوز هم از نبود تشکل توده ای که اکثریت توده طبقه کارگر در ان متشکل شده باشند رنج میبرد، عدم همبستگی و هماهنگی در اعتراضات کارگری، مبارزات کارگری حول دستمزدهای معوقه و یا تعطیلی کارخانه، قراردادهای سفید، اختناق سیاسی که منجر به سرکوب و تعقیب فعالین کارگری شده است (که یکی از دلایل اصلی موانع سر راه تشکل یابی طبقه کارگر است)، همچنین عدم درک واحد فعالین کارگری از فعالیت در امر سازماندهی و تشکل یابی طبقه کارگر، همه اینها جنبش کارگری را در موقعیت دفاعی قرار داده است. این موقعیت باعث شده است که نظام سرمایداری دستش برای سرکوب، اخراج و استثمار بیشتر طبقه کارگر باز بماند و این مهم وظایف سنگین ودشواری بر دوش فعالین سوسیالیست ایجاد کرده است. پیشروی طبقه کارگر تنها با به میدان آمدن بخش وسیعی از کارگران و متشکل شدن در تشکلهای توده ای و طبقاتی در امر کسب خواست و مطالبات صنفی و طبقاتی کارگران است و تشکل توده ای در جامعه اختناق زده ایران درگرو کسب آزادیهای دمکراتیک برای متشکل کردن توده طبقه کارگر است و این امر منجر به باز شدن فضای سیاسی ایران برای کل جامعه، که سایر جنبشهای اجتماعی در پیشبرد مبارزات خود از ان بهرمند خواهند شد.
طبقه کارگر بنا به جایگاهی که در نظام سرمایه‌داری در امر پروسه تولید دارد، توان کسب آزادیهای دمکراتیک را میتوان با توان و قدرت خود بر نظام حاکم تحمیل کند. فعالین جنبش دانشجویی که با طرح استراتژی " اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری " پا به میدان گذاشته اند باید به تبلیغ و ترویج و رواج دادن افکار و باورهای های سوسیالیستی در سطح جامعه و در افتادن به دیگاهها و تئوری های بورژوا لیبرالیستی و ناسیونالیستی که بازتاب و انعکاس آنها در درون جنبش کارگری و جنبش زنان عملا مانع پیشروی این جنبشها می شود به تقویت جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی یاری رسانند.
فعالیت در جهت ، نقد همه جانبه و بی تخفیف گرایشات غیر سوسیالیستی در سطح اجتماعی از مبرم‌ترین وظایف فعالین سوسیالیست جنبش دانشجویی است. به میدان آمدن و اتحاد جنبشهای دمکراتیک و آزادیخواه اجتماعی (جنبش دانشجویی، جنبش رهایی زنان و جنبش انقلابی کردستان حول جنبش کارگری) می تواند استبداد و اختناق پلیسی رژیم حاکم را به عقب براند. از این جهت است که برای پیشروی جنبش سوسیالیستی بایستی بر این اصل مهم " اتحاد جنبشهای مترقی و آزادیخواه با طبقه کارگر" تاکید و برای تبدیل کردن آن به یک افق و استراتژی همه جانبه گام برداشت.

جنبش دانشجویی و مبارزات زنان
اکنون دانشگاههای ایران که بیش از 60 درصد آنان را زنان تشکیل میدهند، از موقعیت بهتری برای مبارزه در جهت رهایی زنان از قید آپارتاید جنسی برخوردار هستند. زنان ایران که تحت سرکوب همه جانبه نظام سرمایه‌داری اسلامی و مردسالارانه قرار گرفته‌اند، قوانین زن ستیز ارتجاعی آنان را تا سطح انسانهای درجه چندم جامعه تنزل داده است، زنان رنج و آزارسرکوب روزانه، تحقیر و بیحرمتی را با پوست و خون لمس میکنند. همه اینها در شرایطی است که مبارزات زنان تا به حال نتوانسته خود را به جنبش فراگیر اجتماعی که بتواند توده زنان کارگر و زحمتکش را در تشکلهای مستقل و توده ای متشکل نماید، تبدیل کند. فعالین چپ و سوسیالیست جنبش دانشجویی که بر این امر واقف هستند که تنها با میدان آمدن توده زنان کارگر و زحمتکش و تبدیل کردن آن به جنبشی پیگیر در سطح اجتماعی و اتحاد با طبقه کارگر به جنبش ضد سرمایه‌داری است که موقعیت کنونی آنان را تغییر خواهد داد. چون که ریشه این نابرابریها نظام سرمایه‌داری و ارتجاعی است که با استثمار زنان و با به کارگیری قوانین ضد انسانی مذهبی، زنان را با وحشیانه ترین شیوه‌های قرون وسطائی به یوغ خود کشیده و آنان را به نیرویی در جهت کسب و انباشت سود بیشتر با دستمزدهای پایین به کار میگیرد.
برای عبور از این وضعیت اسارت‌بار، بایستی راهکاری سنجیده و اصولی را به کار گرفت که بتوان عوامل سر راه پیشروی جنبش زنان را برداشت. جنبش زنان در ایران که دارای گرایشات مختلف مانند لیبرالی و اسلامی و سوسیالیستی هستند که هر کدام با راهبردی متفاوت حرکت خواهند کرد. گرایشات لیبرالی که درقالب "کمپین یک میلیون امضاء" خود را نمایان کرده است سعی در به بیراهه بردن مبارزات واقعی زنان، تهی کردن آنان از ظرفیت های انقلابی و سازش با نظام جهل و سرمایه و ارتجاع اسلامی هستند، که نه تنها نمیتوان زنان را از زیر یوغ این ستمکشی‌ها بیرون کشید بلکه ستمی مضاعف به قدمت عمر نظام سرمایه‌داری بر زنان ماندگار خواهد ماند. تنها راهبردی که پیشروی جبنش رهایی زن را تضمین می کند استراتژی سوسیالیستی است که با مقابله بی وقفه علیه لیبرالیسم و ارتجاع و نهادها وابسته به آنان و ارتقاء آگاهی زنان در جهت کسب منافع واقعی زنان، متشکل کردن و به میدان اوردن و سازمانیابی توده زنان کارگر و زحمتکش در تشکلهای مستقل و توده ای که در جهت کسب احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی و... مباشد. مبارزه برای کسب خواستهای رفاهی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و شرکت فعالین سوسیالیست برای کسب این مطالبات است که توان پیشروی را کسب خواهد کرد. اما! تغییر و ریشه کن کردن ستمکشی زنان در گرو مبارزه همه جانبه طبقاتی علیه نظام سرمایه‌داری و در پیش گرفتن استراتژی سوسیالیستی است که زنان را از فرودستی و فلاکت باری معیشتی که درآن قرار دارند نجات خواهد داد. این مهم فعالین سوسیالیست را در جهت اتحاد مبارزه زنان با سایر جنبشهای رادیکال و توده‌ای حول جنبش کارگری را به یک ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. فعالین سوسیالیست جنبش دانشجویی دراین امر تنها با تلاشی بی دریغ درجهت ارتقاء اگاهی و متشکل و سازمانیابی توده زنان است که میتوانند جنبش زنان را از یوغ جریانات لیبرالی و اسلامی بیرون کشید و به مثابه یک جنبش ضد سرمایه‌داری درجهت پیشروی سوسیالیسم تبدیل کرد.

جنبش دانشجویی و راهبردهای کنونی
یک راهبرد سیاسی در جهت پیشروی و توده‌ای شدن جنبش سوسیالیستی دانشجویی تنها با شناخت دقیق از شرایطی است که جبنش دانشجویی درآن قرار گرفته است. جنبش چپ دانشجویی که تندپیجهای زیادی را، تا رسیدن به وضعیت کنونی طی کرده، با استفاده از تجارب و دستاوردهای تاکنونی، میتواند عقب نشینی(مشخصا در تهران) که بدنبال دستگیری ها و وقایع 13 آذر 86 بر آنها تحمیل شد را جبران کنند. اعلام موجودیت دانشجویان سوسیالیست در شهرستانها و اعتراضات گسترده و توده‌ای (در دانشگاههای شیراز، تبریز، کرج و زنجان) نشان از ریشه دار بودن این حرکت در دل جامعه و دانشگاهها است. جنبش دانشجویی مرعوب خفقان شدید و فضای پلیسی در دانشگاها نشده و بار دیگر پا به میدان مبارزه گذاشته است.
واقعیت این است که قدرت هر جنبشی در تشکل و توده ای بودن آن است. در این مقطع از مبارزه سیاسی، دانشجویان چپ و سوسیالیست تنها با توده گیر کردن مبارزات پیگیر خود می‌توانند توده وسیع دانشجویان را متشکل و سازمان دهند. روحیه تشکل پذیری رمز موفقیت و گام مثبتی در پیشبرد امر مبارزاتی است. تاکید بر مبارزه صنفی نه به مثابه سیاست زدایی (آنچه که لیبرالها و سوسیال دمکراتها میخواهند) بلکه با حضور فعال در مبارزات صنفی دانشجویان میتوان در جهت بهبود وضعیت دانشجویان و سازمان‌یابی و تشکل یابی توده دانشجو در تشکلهای مستقل از حاکمیت بورژوازی و نهادهای وابسته به آن تلاش کرد. توده‌ای و اجتماعی بودن هر جنبشی ضامن پیشروی و حفظ دستاوردهای کسب شده و مقابله با سرکوبهای حاکمیت خواهد بود. هر آینه رژیم قصد یورش و سرکوب جنبش های اجتماعی را داشته باشد میتوان با قدرت توده ای و متشکل بودن آن، در تقابل با رژیم ایستاد و بر خواست و مطالبات خود تاکید کرد. تامین پیشبرد مبارزات توده ای دانشجویی در گرو تفوق یک افق سوسیالیستی و گستراندن آن در سطح اجتماعی است که تنها محصول پراتیک فعالین و انقلابیون سوسیالیست در رهبری جنبش توده ای میباشد.
لازم است اشاره کرد که با وجود گرایشات مختلف در جنبش چپ دانشجویی، اما تاکید بر اتحاد این گرایشات یک امر لازم و اجتناب ناپذیر در شرایط اختناق سیاسی است. جنبش چپ دانشجویی بنا به موقعیتی که در آن قرار گرفته است بایستی درچند عرصه مختلف در تقابل با گرایشات راست مقابله کند و این امر اتحاد نیروهای چپ را میطلبد. از طرفی مقابله مدام در برابر یورش رژیم حاکم، مبارزه علیه گرایشات لیبرالی (سوسیال دمکرات)، ناسیونالیستی، مذهبی و مبارزه در جهت تبلیغ و ترویج سوسیالیسم و به پیش بردن جنبش سوسیالیستی، همه اینها نیازمند اتحاد عمل حول یک استراتژی و راهبردهای همه جانبه سوسیالیستی است. اما حفظ یکپارچگی اتحاد نیروهای چپ دانشجویی در گرو روشن تر کردن خط فاصلها و تاکید بر موازین کار مشترک شکل خواهد گرفت و نباید هیچ تردیدی در فعالین سوسیالیست در نقد همه جانبه گرایشات غیر سوسیالیستی در جنبش چپ دانشجویی ایجاد کند. گرایشات اوانتوریستی و ماجراجویانه‌ای که قصد به بیراهه بردن جنبش دانشجویی در جهت مقاصد خود را دارد و نیز در تناقص بامنافع عمومی جنبش دانشجویی است را باید کنار زد چرا که این امر به استحکام و قدرت پیشروی جنبش چپ دانشجویی منجر خواهد شد.
در عرصه مبارزه سیاسی عملا نیروهای موجود جامعه به دو قطب اصلی (سوسیالیسم و بورژوازی) در تقابل با هم قرار گرفته اند. در همه جنبشهای اجتماعی این دو گرایش در مبارزه ای رو در رو و تنگاتنگ به پیش میروند. لیبرالیسم که گرایش غالب بورژوازی است در جنبش کارگری خود را در شکل رفرمیسم، در جبنش زنان کمیپین یک ملیون امضاء و فمنیسم اسلامی، و درجنبش دانشجویی لیبرالیسم و ناسیوالیسم (شامل سوسیال دمکراسی) خود را نمایان کرده است. فعالین سوسیالیست جنبش دانشجویی بنا به جایگاهی که در آن قرار گرفته اند و از موقعیت بهتر و از پتانسیل و آگاهی طبقاتی بالاتر بر خوردار هستند و به مثابه پیشروان جنبش سوسیالیستی بایستی در همه عرصه های مبارزه نظری ، سیاسی و عملی در سطح اجتماعی به شکلی وسیع به نقد همه جانبه لیبرالیسم بپردازند. لیبرالیسم بنا به موقعیتی که در سطح جهانی از جمله ایران برخوردار است میتواند نیروی اصلی در برابر جنبش سوسیالیستی قرار بگیرد. پیشروی جنبش سوسیالیستی به شکل وسیع و مشخصا در جنبش دانشجویی تنها از مسیر نقد و افشای ماهیت طبقاتی و سیاسی لیبرالیسم میگذرد چرا که فضای سیاسی ایران در چند سال اخیر متاثر از گرایش لیبرالی قرار گرفته است. اگرچه اصلاح طلبان حکومتی خود را نماینده لیبرالیسم میدانستند اما به دلیل بن بست فکری و سیاسی و دور شدن از قدرت را نباید به مثابه شکست لیبرالیسم تصور کرد. غافل شدن در مقابله بی وقفه با لیبرالیسم میتواند به قیمت پس روی جنبش سوسیالیستی منجر شود. مبارزه خود بخودی جنبشهای اجتماعی را اگر مبارزین و فعالین سوسیالیست رهبری و به دست نگیرند به زائیده لیبرالیسم تبدیل خواهد شد و عملا این جنبشها عقیم جریانات راست و بورژوازی خواهند شد.
زنده باد سوسیالیسم

مهر ۱۵، ۱۳۸۹

اطلاعیه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران بمناسبت ١٠ اکتبر روز جهانی مبارزه علیه مجازات اعدام


در شرایطی در آستانه 10 اکتبر روز جهانی مبارزه علیه مجازات حکم اعدام قرار گرفته ایم که هنوز در 58 کشور جهان مجازات اعدام انجام می گیرد و هزاران نفر در این کشورها در انتظار اجرای حکم اعدام در سلول های مرگ بسر می برند. رژیم جمهوری اسلامی در اجرای حکم اعدام به نسبت جمعیتی که ایران دارد در صدر حکومت ها و دولت هایی قرار دارد که هنوز مجازات اعدام را به اجرا می گذارند. در نتیجه مبارزات آزادیخواهانه مردم در 139 کشور جهان، دولت ها مجازات اعدام را از قوانین خود حذف کرده و یا دیگر به آن عمل نمی کنند.
مجازات اعدام، خشونتی آگاهانه و سازمانیافته است که از جانب دولت ها برای قتل و نابودی مخالفین سیاسی، ناراضیان اجتماعی و قربانیان همین نظام سرمایه داری که دولت ها از آن پاسداری می کنند به اجرا در می آید. مجازات اعدام یکی از پایه های حاکمیت طبقاتی در طول تاریخ برای به تسلیم کشاندن طبقات و اقشار تحت ستم جامعه بوده است. اگر اکنون در اکثریت کشورهای سرمایه داری جهان شاهد الغای قانون مجازات اعدام هستیم، این دستاورد تنها نتیجه مبارزات طبقات و اقشار تحت ستم جامعه و انسانهای آزادیخواه بوده است.
دولت های سرمایه داری در کشورهایی که هنوز مجازات اعدام منسوخ نشده است برای به انحراف کشاندن افکار عمومی از توجه به ریشه یابی مصائب و نابسامانیهای اجتماعی صدور حکم اعدام را بعنوان راه درمان این نابسامانیها و عکس العملی قاطع در برابر این معضلات اجتماعی معرفی می کنند. این در حالی است که بنا به نتیجه تحقیقات کارشناسان امور اجتماعی هیچ آمار مستند و شواهد قابل اعتمادی که نشان دهد که از طریق اعدام می توان از بروز و گسترش جرائم و بزه کاری جلوگیری کرد وجود ندارد. در عوض همین تحقیقات نشان می دهد در جوامعی که شکاف بین فقر و ثروت عمیق تر می شود و نظام اقتصادی باعث فقیرتر شدن اکثریت مردم و همزمان انباشت ثروتهای کلان در دست گروهی کوچک می گردد، همواره فقر مفرط و محرومیت های اجتماعی به بستری برای گسترش جرم و جنایت تبدیل می شود. تجربه تاریخی نیز این حقیقت را به اثبات رسانده است که در کشورهای پیشرفته سرمایه داری آنجا که مبارزات طبقه کارگر و مردم آزادیخواه پاره ای از اصلاحات اجتماعی و برنامه های رفاهی را به دولت ها تحمیل کرده است، از میزان جرائم و بزه کاری بطور چشمگیری کاسته شده است. از طرف دیگر تجارب تاکنونی بیانگر این واقعیت است که اعمال مجازات اعدام از جانب دولت ها، جامعه را آسیب پذیرتر می کند و شرایط و زمینه های روانی مناسبتری را برای بازتولید و گسترش خشونت و جرائم فراهم می نماید.
در ایران، رژیم جمهوری اسلامی که در صدور و اجرای حکم اعدام سرآمد جهان است، نه تنها با اتکا به قوانین ارتجاعی و قرون وسطائی اسلامی و با این توجیه که مجازات اعدام با ایجاد ترس و وحشت می تواند نقش بازدارنده در برابر گسترش جرایم داشته باشد، این جنایت سازمانیافته را ادامه داده است، بلکه همواره مجازات اعدام را بعنوان یک حربه سیاسی علیه مردم معترض و آزادیخواه و مخالفین سیاسی خود بکار گرفته است. 22 سال پیش در ماههای مرداد و شهریور سال 67 رژیم اسلامی با هدف ایجاد رعب و وحشت در جامعه دست به جنایتی زد كه هم اكنون نیز آثار و اسناد آن شاهد زنده ای بر قصاوت و درنده خویی مقامات رژیم اسلامی و اصلاح طلبان حکومتی هستند. در این روزها دستگاه كشتار و جنایت رژیم اسلامی که اصلاح طلبان حکومتی هم بخشی از آن بودند هزاران زندانی با گرایشات مختلف سیاسی را به خوجه مرگ سپرد و بر اساس برخی گزارشها بیش از 5 هزار انسان مبارز در این جنایت هولناك جانشان را بر سر ایستادگی بر عقاید و باورهایشان از دست دادند. رژیم اسلامی علیرغم اعتراضات گسترده در داخل ایران و ابراز نگرانی نهادهای بین المللی هنوز هم بمنظور زهر چشم گرفتن از مبارزین سیاسی و مردم ایران همچنان به صدور و اجرای احکام اعدام و کشتار انسانها ادامه می دهد. اکنون در ایران مبارزه برای الغای مجازات اعدام می رود تا به بخش جدائی ناپذیری از مبارزه برای آزادی بی قید و شرط سیاسی و و مبارزه برای آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی تبدیل شود.
10 اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام در همانحال که فرصت مناسبی است برای فعالین جنبش مبارزه برای لغو مجازات اعدام که افکار عمومی را در ابعاد هر چه گسترده تری با ماهیت ضد انسانی و جنایتکارانه مجازات اعدام آشنا کنند، فرصتی هم هست برای یک واکنش عمیق تر نسبت به جایگزین پیدا کردن برای سیستمی که خود مولد و پرورش دهنده انواع مصائب اجتماعی و جرایم است.
تردیدی نیست، تا زمانی که ننگ وجود مجازات اعدام بر روند پیشرفت تمدن و ارتقای فرهنگ و نوع دوستی انسانها سنگینی کند خواست ممنوعیت مجازات اعدام، موضوع مبارزه و خواست بشریت آزادیخواه باقی می ماند. باشد تا 10 اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام، مقطعی دیگر در جهت گسترش مبارزه برای لغو مجازات اعدام در ایران و سراسر جهان باشد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری
زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
13 مهرماه 1389
5 اکتبر 2010