مرداد ۱۹، ۱۳۸۹

کنگره دهم حزب کمونیست ایران با موفقیت برگزار شد

کنگره دهم حزب کمونيست ایران طی روزهای نیمه اول مرداد ماه 1389 برابر با ژوئیه 2010 برگزار گردید. این کنگره با حضور نمایندگان تشکیلات کومه له، نمایندگان تشکیلات خارج از کشور حزب، نمایندگان تشکیلات مخفی شهرها، اعضای کمیته مرکزی و شماری از اعضا و دوستان حزب که به عنوان ناظر در کنگره شرکت داشتند، همزمان در دو مکان با استفاده از شبکه اینترنتی که شرکت مستقیم همه رفقا را در مباحثات و تصمیم گیری ها تامین می کرد، برگزار شد.
کنگره با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به نشانه گرامیداشت یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیزم کار خود را آغاز کرد و به دنبال استماع گزارش چگونگی برگزاری انتخابات نمایندگان در حوزه های مختلف انتخاباتی و پاسخ به سئوالات مطرح شده در این زمینه، با تصویب اعتبارنامه نمایندگان و اعلام حضور اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان منتخب تشکیلات های مختلف، در دو سالن رسمیت خود را اعلام کرد و با تصویب آیین نامه داخلی کنگره، دستور جلسات و انتخاب هیئت رئیسه دائم ،کار خود را ادامه داد.
گزارش سیاسی و تشکیلاتی کمیته مرکزی حزب اولین دستور جلسه کنگره بود که با بخش ها و سرفصل ها مختلفی که داشت به محور اصلی مباحث کنگره تبدیل شد. در بخش مربوط به اوضاع جهانی، عمق و گستردگی بحران سرمایه داری در دوره کنونی بعنوان یکی از مهمترین تحولات جهانی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. بحران کنونی که ریشه در ماهیت ذاتی نظام سرمایه داری دارد و در پایه ای ترین سطح تحلیل ناشی از گرایش نزولی نرخ سود در نظام تولید سرمایه داری است، نخستین نشانه هایش در بحران وام مسکن، ورشکسته شدن بانکها و سقوط بازار سهام در ایالات متحده آمریکا بروز پیدا کرد و به سرعت به نقاط دیگر جهان سرایت نمود. با توجه به ریشه های واقعی بحران، تزریق هزاران میلیارد دلار از پول مالیات مردم و از ثروت های عمومی از جانب دولت های سرمایه داری به بانک ها و مراکز مالی در حال ورشکسته شدن، تاکنون نتوانسته این بحران را مهار کند.
بحران موجود با رکود و به تعطیلی کشاندن شمار زیادی از مراکز تولیدی، بیکارسازی های میلیونی، کاهش دستمزدهای واقعی طبقه کارگر و کاهش قدرت خرید مردم در کشورهای مختلف جهان، حذف خدمات اجتماعی، تشدید فقر و بیکاری و ناامنی بیشتر برای اکثریت ساکنان روی زمین، نشان داد که راه حل سرمایه داران و دولت های حامی آنها برای مقابله با بحران، همان راه حل کلاسیک و جهانشمول بورژوایی یعنی تشدید استثمار و کاهش سهم طبقه کارگر و توده های مردم زحمتکش از ثروت جامعه است. همین راه حل سرمایه دارانه است که پیامد ها و عواقب ویرانگر خود را بر کار و زندگی و معیشت اکثریت ساکنین کره زمین نمایان ساخته است.
این بحران اقتصادی، در عین حال ورشکستگی سیاسی و ایدئولوژیک نظام سرمایه داری را نیز برملا کرد، دخالت گسترده دولت در اقتصاد را دوباره احیا کرد و با خود پایه های نئولیبرالیسمی که از دهه هشتاد قرن گذشته به پشتوانه ایدئولوژیک نظام سرمایه داری تبدیل شده بود را فروریخت و تمام پرنسیپ ها و قانونمندی های سیستم تولید مبتنی بر رقابت و بازار آزاد را به زیر سئوال برد.
بحران اقتصادی جاری علیرغم شرایط سخت و دشواری که از طریق گسترش فقر و بیکاری و حذف خدمات اجتماعی به مبارزه طبقه کارگر تحمیل کرده است، اما در همان حال بطور اجتناب ناپذیری گسترش مبارزه و اعتصابات توده ای طبقه کار گر را به دنبال داشته و بر این بستر زمینه های عینی و ذهنی تعرض و پیشروی جنبش سوسیالیستی را فراهم آورده است.
اوضاع خاورمیانه یکی دیگر از محورهای گزارش سیاسی بود که در کنگره مورد بحث قرار گرفت. خاورمیانه بدلیل وجود ذخایر عظیم نفتی، به دلیل موقعیت استثنائی جغرافیای سیاسی، به دلیل تداوم ستمگری دولت اسرائیل بر علیه مردم ستمدیده فلسطین، به دلیل حضور نظامی وسیع آمریکا، وجود یک حکومت اسلامی در ایران و نزاع قدرت های منطقه ای بر سر کسب موقعیت برتر در این منطقه هنوز یکی از بحرانی ترین مناطق جهان به شمار می رود. وجود کانون های بحران و بی ثباتی نظیر پاکستان و افغانستان در جوار منطقه خاورمیانه بر حساسیت این منطقه بازهم افزوده است. بن بست و افول ناسیونالیسم عرب به دلیل روندهای تاریخی، از صحنه خارج شدن احزاب طرفدار اتحاد شوروی، تداوم حاکمیت رژیم های دیکتاتوری در کشورهای منطقه، وجود تضادهای طبقاتی و عمیق تر شدن شکاف میان فقر و ثروت و نیز اعمال بی حقوقی های سیاسی و اجتماعی در این کشورها، همواره زمینه عینی رشد اعترضات عمومی علیه وضع موجود بوده اند. شکل گیری جریانات ارتجاعی اسلام سیاسی از شاخه های میانه رو و لیبرال تا شاخه های تندرو و بنیادگرای آن بر همین بستر شکل گرفتند که به دلیل بیگانگی بنیادی آنها با نیازهای واقعی مردم، یکی بعد از دیگری به انزوا گراییده و قدرت بسیج توده ای خود را از دست دادند.
در عراق در غیاب حضور سیاسی طبقه کارگر و نیروهای سیاسی پیشرو و مترقی مورد پشتیبانی مردم، عرصه سیاسی این کشور همچنان به صورت میدان دخالت و رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی با مصالح و مطامع متفاوت باقی مانده است. این دخالت ها انتخابات و نتایج آنرا عملا از محتوا خالی ساخته است و می رود تا بار دیگر اصل توافق بر سر تقسیم قدرت را جایگزین معیار قرار دادن رای مردم نمایند. این پروسه در شرایطی جریان دارد که خشونت های تروریستی در این کشور تا کنون صدها هزار قربانی از مردم بی دفاع گرفته است و این واقعیت تلخ برقراری امنیت را به فوری ترین نیاز مردم عراق تبدیل کرده است.
کنگره در بحث حول اوضاع سیاسی ایران بطور مفصل به ارزیابی رویدادهای بعد از کودتای انتخاباتی و به ویژه خیزش توده ای مردم و اثرات دراز مدت آن بر فضای سیاسی و روندهای جاری در جامعه ایران پرداخت. کنگره تاکید نمود که تحولات سیاسی یک سال گذشته در ایران رویدادهایی ناگهانی و ابتدا به ساکن نبوده اند، بلکه ریشه در تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در تاریخ 32 سال گذشته ایران داشته است. کنگره در ارزیابی از اعتراضات توده ای یک سال گذشته و ترسیم چشم انداز سیاسی خاطر نشان کرد که این مبارزات در محتوای واقعی خود همان اهدافی را دارد که انقلاب ایران در سال 1357 داشت. آزادی، برابری ، رفاه اجتماعی و زندگی بهتر، خواست توده های بپاخاسته مردم ایران است. اما رژیم جمهوری اسلامی اساسا در ضدیت با چنین روندی به حیات خود ادامه می دهد و اصلاح طلبان حکومتی و لیبرال های سکولار بنا به ماهیت طبقاتی که دارند نه در پی رسیدن به این اهداف هستند و نه توان تامین آنرا دارند. همین واقعیات است که نه فقط سرنگونی جمهوری اسلامی بلکه روند تعمیق مبارزات مردم و افق شکل گیری یک آلترناتیو رادیکال و انقلابی را در پیشاروی جامعه قرار داده است.
کنگره ضمن مد نظر قرار دادن خطراتی که به دلیل فقدان یک رهبری رادیکال، وجود ابهام و ناروشنی در اهداف سیاسی مبارزات توده ای و همچنین خطر اعاده موقعیت از دست رفته اصلاح طلبان حکومتی، جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را تهدید می کند، بر ضرورت کار آگاهگرانه در این زمینه و درس گرفتن از تجارب اولیه انقلاب 57، و بر نقش رهبران و پیشروان رادیکال جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی در این زمینه تاکید کرد.
کنگره بر این واقعیت انگشت گذاشت که پیروزی جنبش آزادیخواهانه مردم ایران در این نبرد سرنوشت ساز امری نیست که آسان بدست آید. آنانکه وعده پیروزی آسان و زودرس به مردم می دهند یا عوامفریبانی هستند که در عین مخالفت با رژیم اسلامی از تعمیق مبارزات انقلابی مردم و از افتادن آن به مسیر مبارزات ضد سرمایه داری در هراسند و یا در بهترین حالت اراده گرا و خوشباورند. در این مبارزه و نبرد فرسایشی علیه رژیم اسلامی که اکنون جریان دارد، برای پیروز شدن لازم است طبقه کارگر نبرد کنان و در مبارزه ای سنگر به سنگر شرایط زندگی و فعالیت خود را بهبود بخشد و در جریان رشد و پیشروی خود، توان رهبری خود را به جامعه نشان دهد و آلترناتیو سیاسی و اجتماعی خود را قدم به قدم شکل بدهد و به آن مقبولیت اجتماعی ببخشد. نیروهای سرکوبگر رژیم اسلامی را در میدان های این نبرد سیاسی و اجتماعی بایستی فرسوده و خنثی ساخت و در همان حال از کسب پیروزی های قدم به قدم و نیرومند شدن روز به روز این مبارزه حق طلبانه برای پیشروی های بعدی نیرو گرفت. کسانی که به فرسایشی بودن و طولانی بودن نسبی این نبرد نمی اندیشند چه بسا به دام تاکتیک ها و روش های ماجراجویانه و روحیه شکن خواهند افتاد و مردم را بدون آنکه آماده باشند به پای نبرد نهایی می کشانند.
کنگره در ادامه مباحث خود حول اوضاع سیاسی ایران، با اتکا به یک ارزیابی عینی از موقعیت دو طبقه اصلی جامعه و شرایط مبارزه طبقاتی در ایران و جایگاه و نقش اقشار بینابینی در این اوضاع، مبانی سیاست و تاکتیک های حزب کمونیست ایران در قبال شرایط کنونی را به روشنی بر شمرد.
در پیش گرفتن یک موضع سیاسی فعال در قبال شرایط حاضر، اتخاذ تاکتیک ها و سیاست هایی که به آگاهی طبقاتی کارگران و سازمانیابی آنان یاری می رساند، تاکید بر اهمیت تضعیف و به عقب راندن رژیم به منظور ایجاد فضای باز سیاسی و تاثیر آن بر مبارزات و تشکل یابی طبقه کارگر، برملا کردن هر چه بیشتر چهره واقعی اصلاح طلبان حکومتی، نشان دادن ظرفیت واقعی آنها در سرکوب جنبش های اجتماعی و کشتار کمونیست ها، تلاش برای دادن انسجام سیاسی و تشکیلاتی به جبهه سوم مبارزه علیه رژیم و نشان دادن محدودیت های تاکتیک جنگ و گریز خیابانی، گسترش فعالیت های روتین حزبی بر متن تداوم بحران سیاسی موجود، از جمله سیاست ها و وظایفی بودند که در کنگره مورد تاکید قرار گرفت.
در کنگره دهم موقعیت جنبش کارگری و همچنین جنبش زنان و جنبش دانشجویی به دلیل نقشی که هر کدام به نوبه خود در سیر تحولات سیاسی و اجتماعی دارند و هم به دلیل جایگاهی که این جنبش ها در تحقق استراتژی سیاسی حزب کمونیست ایران از آن برخوردارند مورد بررسی قرار گرفتند. در این مباحث موقعیت جنبش کارگری عمدتا از زاویه مهمترین و گرهی ترین معضل و مانعی که سر راه پیشروی جنبش کارگری و تشکل یابی کارگران قرار دارد مورد ارزیابی قرار گرفت.
در شرایطی که فشار اقتصادی طبقه کارگر را بطور اجتناب ناپذیری به مبارزه علیه وضع موجود سوق داده است، و در حالی که کارگران در جریان تجربه عینی مبارزه دریافته اند که بدون ایجاد تشکل های طبقاتی و توده ای خود نمی توانند به مطالباتشان برسند، اما کارگران همچنان فاقد تشکل های طبقاتی و توده ای مستقل از دولت هستند. کنگره در بحث حول موقعیت جنبش کارگری در همان حال که بر عامل سرکوب و اختناق سیاسی بعنوان مهمترین مانع سر راه تشکل یابی کارگران تاکید کرد، فاکتورهایی چون اوضاع وخامت بار اقتصادی کارگران، موقعیت کارگران در سازمان تولید، فعالیت نهادهای ضدکارگری رژیم، وجود گرایشات راست و بازدارنده در جنبش کارگری که با نگاه به بالا و چانه زنی با مقامات رژیم می کوشند تشکل های مورد نظر خود مبتنی بر اصل سه جانبه گرایی را ایجاد کنند، و همچنین وجود اختلاف آرا سیاسی ونظری در میان فعالین سوسیالیست جنبش کارگری بر سر مهمترین معضلاتی که پیشاروی جنبش کارگری و مبارزه طبقاتی قرار دارد را بعنوان دیگر موانع سر راه پیشروی طبقه کارگر مورد بحث و بررسی قرار داد.
کنگره ضمن تاکید بر این واقعیت که برپایی یک جنبش وسیع اجتماعی سوسیالیستی همواره از کانال صحت و توده گیر شدن استراتژی سیاسی سوسیالیستی می گذرد، و با صحت استراتژی سیاسی است که می توان جنبش های عظیم اجتماعی را با خود همراه کرد، با این وجود در شرایط کنونی تلاش برای انسجام سیاسی و نظری گرایش سوسیالیستی در درون جنبش کارگری را بعنوان یکی از اولویت های حزب کمونیست ایران بر شمرد. انسجام دادن به گرایش سوسیالیستی در درون جنبش کارگری در همان حال که به تشکل یابی توده ای و امر تحزب کارگران یاری می رساند، در خدمت و راستای استراتژی انقلاب کارگری نیز قرار دارد. از آنجا که کمک به ایجاد انسجام سیاسی و نظری گرایش سوسیالیستی در درجه اول از راه پاسخگویی به مهمترین معضلاتی که پیشاروی جنبش کارگری قرار دارد می گذرد، کنگره بار دیگر سیاست های حزب کمونیست ایران در زمینه سازمانیابی توده ای طبقه کارگر، اهمیت تشکل یابی حزبی کارگران، رابطه تشکل کارگری با احزاب سیاسی، سیاست در قبال همکاری و اتحاد عمل تشکل های کارگری و فعالین گرایشات مختلف در راستای ایجاد وحدت و یکپارچگی در صفوف مبارزه کارگران را تدقیق و مورد تاکید مجدد قرار داد.
کنگره دهم بیانیه ها و قظعنامه سراسری مراسم و آکسیونهای روز جهانی کارگر سال 89 را که طی آن بخشی از فعالین رادیکال و سوسیالیست جنبش کارگری ایران عزم خود را برای به میدان آوردن آگاهانه تر طبقه کارگر به درون جدال ها و کشمکش های اجتماعی این دوره نشان دادند، گامی به جلو و ارزنده ارزیابی کرد. روز جهانی کارگر امسال با افقی که رهبران و پیشروان کارگری پیشاروی کل جامعه قرار دادند تلاشی بود در راستای تامین رهبری رادیکال و انقلابی بر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران.
کنگره در ادامه مباحثات خود، جنبش زنان را یکی از ستونهای انقلاب آتی در ایران ارزیابی کرد. انقلابی كه هر گام پیشروی آن در گرو آن است که پایه های ستم كشی زنان را متزلزل کند. جنبش زنان برای آنکه نیروی عظیم اجتماعی اش به نیروی ذخیره لیبرالیسم ایران و اصلاح طلبان حکومتی برای اصلاح جمهوری اسلامی تبدیل نشود و خواست های پایه ای اش قربانی بند و بست این جریانات واقع نگردد، راهی جز به میدان آوردن توده میلیونی زنان کارگر و زحمتکش حول خواست های رفاهی و اقتصادی و درپیش گرفتن استراتژی اتحاد با جنبش کارگری در پیشارو ندارد.
برای به میدان کشاندن زنان کارگر و زحمتکش نه تنها باید با ستم های ناشی از حاکمیت ارتجاعی مذهب و فرهنگ مردسالارانه در جامعه به مبارزه پرداخت، بلکه باید به ریشه های طبقاتی ستمکشی زنان دست برد. باید بر تمایز منافع زنان کارگر با زنان بورژوا و زنان متعلق به طبقات دارا انگشت گذاشت. مسئله اصلی زنان طبقه دارا در جامعه سرمایه داری برابری در حق مالکیت و برابری حقوقی و سیاسی با مردان بورژوا است. در حالی که نیازها، خواست ها، منافع و در نتیجه اهداف و شیوه مبارزه زنان کارگر و زحمتکش در تقابل با اهداف و شیوه مبارزه زنان طبقات دارا قرار دارد. اگر تحقق خواست ها و اهداف زنان بورژوا به ثبات جامعه سرمایه داری کمک می کند، اما تحقق مطالبات زنان کارگر زمینه را برای رشد و تکامل جنبش کارگری و تلاشی نظام سرمایه داری فراهم می آورد.
در تضاد منافع زنان بورژوا با زنان کارگر، فمینیست های لیبرال و فمینیست های اسلامی که در سال های اخیر در ائتلاف هایی مانند کمپین یک میلیون امضا، ائتلاف زنان اصلاح طلب، ائتلاف علیه تبعیض های جنسیتی گرد آمده اند و در فعالیت هایشان در پی تغییر قوانین تبعیض آمیز از مسیر تقویت رویکرد نواندیشی دینی و ارتقا مشارکت زنان در قدرت سیاسی بودند، در جنبش زنان از مناقع همین زنان بورژوا دفاع می کنند. فمینیست های اسلامی و لیبرال نه تنها از حقوق زنان بورژوا در چهار چوب مناسبات سرمایه داری جمهوری اسلامی دفاع می کنند بلکه تلاش می کنند محتوای انقلابی و ضد سرمایه دارانه جنبش زنان را به اعتبار ماهیت خواست هایی که زنان کارگر دارند از این جنبش بگیرند. این جریانات می خواهند مبارزه اکثریت زنان جامعه برای آزادی و رسیدن به خواست هایشان که ماهیتی دمکراتیک و رادیکال دارد و به این اعتبار جنبشی سیاسی و طبقاتی است را جنبشی غیر سیاسی و غیر طبقاتی جلوه دهند.
در تقابل با انواع گرایشات بورژوایی در درون جنبش زنان باید به توده زنان نشان داد که ايجاد زمینه های مادی و اقتصادی برابری های حقوقی بین زنان و مردان مستقیما در گرو تعرض به حریم مقدس مالکیت خصوصی سرمایه داری است. همین واقعیات مادی جامعه سرمایه داری است که جنبش زنان را در مسیر مبارزه برای تحقق خواست هایش و دست بردن به ریشه های بی حقوقی و ستمکشی خود به سوی اتحاد استراتژیک با جنبش کارگری سوق می دهد.
جنبش دانشجویی علیرغم تشدید فشار دستگاه سرکوب رژیم اسلامی علیه فعالین آن، تحت تاثیر اعتراضات توده ای بعد از کودتای انتخاباتی، بحران سیاسی در جامعه و توازن قوای جدیدی که شکل گرفته است، در ابعاد گسترده تری پا به میدان گذاشته است. مضمون شعارها و مطالبات جنبش دانشجویی در این دوره عمدتا سیاسی هستند و پیوستگی این جنبش با اعتراضات توده ای در خارج از محیط دانشگاه را نشان می دهد. همانطور که روند تاکنونی و نیز تجربه هم نشان داده است جنبش دانشجویی به دلیل موقعیت عینی و بافت اجتماعی آن، در غیاب یک جامعه تحزب یافته که فعالیت احزاب سیاسی در آن بطور آزادانه در جریان باشد، عمدتا از جنبش های اجتماعی موجود در جامعه تاثیر می پذیرد.
از همین رو با توجه به شرایط ویژه جامعه ایران و تغییر توازن قوای کنونی به نفع جبهه مبارزات رادیکال و آزادیخواهانه، جنبش دانشجویی می تواند با دخالت فعالین و پیشروان رادیکال و کمونیست نقش الهام بخش و پیشتاز خود را در جنبش آزادیخواهانه مردم ایران ایفا کند. ایفای این نقش در گرو در پیش گرفتن استراتژی سوسیالیستی از جانب کل جنبش دانشجویی است. گرایش سوسیالیستی و رادیکال اگر چه به دنبال ضربات آذر ماه 1386 در موقعیت دشواری برای کسب هژمونی بر جنبش دانشجویی روبرو شد، اما با توجه به تلاش هایی که در زمینه تجدید سازمان این گرایش صورت گرفته، فاکتورهایی که مورد اشاره قرار گرفت و همچنین نیاز این جنبش، زمینه عینی برای کسب نقش رهبری کننده گرایش سوسیالیستی فراهم شده است.
فعالین و پیشروان رادیکال و چپ و سوسیالیست، لازم است که زمینه های گسترش فعالیت های خود در متن توده ای شدن جنبش دانشجویی را بشناسند. اكنون چه از لحاظ زمینه اجتماعی و چه از لحاظ توازن قوای مبارزاتی و روند رادیکالیزه شدن اعتراضات توده ای، امكان آن فراهم آمده است كه جنبش دانشجویی را از زیر نفوذ لیبرالیسم بورژوائی ایران و اصلاح طلبان حكومتی و تشکل های وابسته به آنها بیرون کشید و زمینه های عملی اتحاد و پیوند جنبش دانشجویی با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی را فراهم آورد. در راستای همین اهداف و پاسخ به این نیاز واقعی است که گرایشات مختلف رادیکال و سوسیالیستی در درون جنبش دانشجویی علیرغم اختلافات نظری که با هم دارند می توانند با اتحاد عمل و همکاری های خود مانع آن شوند که جریانات لیبرال و اصلاح طلبان حکومتی ظرفیت آزادیخواهانه جنبش دانشجویی را در خدمت اهداف بورژوائی و ارتجاعی خود قرار دهند.
کنگره حزب از آنجا که کنگره چهاردهم کومه له را پیش رو داشت، ارزیابی از موقعیت جنبش انقلابی کردستان را به کنگره کومه له واگذار کرد.
کنگره در ادامه بحث حول گزارش سیاسی بر ضرورت تلاش برای شکل دادن به یک قطب سیاسی چپ و رادیکال تاکید کرد. مبانی سیاست ما در زمینه همکاری و اتحاد عمل با نیروهای چپ و رادیکال که یکی از ارکان شکل دادن به قطب سیاسی چپ و رادیکال در جامعه است در برنامه حزب کمونبست ایران و سند استراتژی حزب مصوب کنگره نهم آمده است:
"حزب کمونيست ايران از آنجا که پيگيرانه براي بهبود زندگي اجتماعي کارگران و توده هاي محروم مبارزه مي کند، لذا از هر مبارزه آزاديخواهانه و حق طلبانه بر عليه جمهوري اسلامي و هر جنبشي که پيگيرانه خواهان از ميان برداشتن اشکال مختلف تبعيضات جنسي، مذهبي، ملي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي باشد پشتيباني مي نماید.
بر این اساس همکاري هاي عملي در اين زمينه بر اصل احساس مسئوليت در قبال سرنوشت جنبش های توده اي و حرکت هاي مبارزاتي و ضرورت به پيروزي رساندن آنها، کمک به تقویت گرایش سوسیالیستی در جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو در سطح جامعه، مد نظر قراردادن توازن قواي واقعي سياسي و طبقاتي در هر مقطع و اتخاذ سیاست و تاکتیک متناسب با آن استوار خواهد بود.
بر اساس مبانی فوق سیاست ما در ارتباط با نیروهای چپ و رادیکال در دو سطح ادامه داشته است: یکی در داخل کشور و رو به فعالین حزب و مبارزین چپ وسوسیالیست، و دیگری در برخورد با احزاب و سازمان های سیاسی.
از نظر ما همکاری و اتحاد عمل فعالین و پیشروان رادیکال و سوسیالیست در درون جنبش های اجتماعی در ایران و اتحاد عمل های سیاسی بین نیروهای چپ و سوسیالیست می تواند به شکل گیری یک قطب سیاسی چپ در مقابل رژیم جمهوری اسلامی و کل نیروهای رنگارنگ اپوزیسیون بورژوائی یاری رساند. گسترش این نوع همکاری ها و بر بستر آن شکل گیری یک قطب سیاسی چپ در جامعه زمینه ها و فضای سیاسی مناسب تری برای دیالوگ و جدال سیاسی و نظری بر سر مسائل اساسی تر را در بین نیروهای دخیل در سرنوشت این جنبش فراهم می آورد.
بعد از اعلام کفایت بحث حول گزارش سیاسی، کنگره دهم پس از شنیدن گزارش عملکرد ارگان های مختلف تشکیلاتی حزب، تشکیلات خارج از کشور، کمیته تشکیلات داخل شهرها، رادیو صدای حزب کمونیست ایران، نشریه جهان امروز، سایت های اینترنتی حزب، بخش مالی و کارکرد کمیته مرکزی، از زوایای مختلف و در جهت بهبود فعالیت های حزب این گزارش را نیز مورد نقد و بحث و گفتگو قرار داد.
کنگره در مبحث بررسی قرارها و قطعنامه های پیشنهادی، کلیات گزارش سیاسی کمیته مرکزی به کنگره را تایید کرد و تدقیق و آماده کردن آن برای انتشار را با توجه به مباحث کنگره به کمیته مرکزی منتخب کنگره سپرد.
آخرین دستور جلسه کنگره انتخابات کمیته مرکزی بود که در این بخش کنگره از میان اعضای خود 19 نفر را بعنوان اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران انتخاب نمود که عباتند از رفقا: روناک آشناگر، شوکی احمدی، هلمت احمدیان، نصرت تیمور زاده، بارزان حسن پور، رئوف پرستار، احمد صالحی، شمسی خرمی، فرهاد شعبانی، حسن شمسی، هیوا عبدی، ابراهیم علیزاده، احمد عزیز پور، محمد کمالی، صلاح مازوجی، جلال محمد نژاد، صدیقه محمدی، پویا محمدی، سروه ناصری.
سرانجام کنگره دهم با سخنان اختتامیه یکی از رفقای هیئت برگزاری کنگره و نیز پخش سرود انترناسیونال سرود همبستگی جهانی طبقه کارگر، به کار خود پایان داد.
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
مرداد 1389- اوت 2010

هیچ نظری موجود نیست: